گنجور

شمارهٔ ۲۸

توئی که مشرق انوار و ذات اسمائی
توئی که قطره و موج و حباب و دریائی
توئی که آدم و نوح و خلیل و داودی
توئی که احمد و موسی و خضر و عیسائی
محیط مرکز افلاک و انجم و املاک
توئی که اصل اصول نهان و پیدائی
توئی که بحر حیاتی و کوه علم و یقین
توئی که جمله جهان را چو چشم بینائی
برون ز جان و جهانی و این و کیف و مکان
از آنکه جان و جهانی همیشه بیجائی
به نقش تست نموده نقوش جان وجهان
از آن جهت که تو هم اسم و هم مسمائی
جهان شدست اسیری اسیر قید دوئی
توئی بملک حقیقت که فرد و یکتائی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

توئی که مشرق انوار و ذات اسمائی
توئی که قطره و موج و حباب و دریائی
هوش مصنوعی: تو آن کانون روشنایی و وجودی که همه چیز از تو نشأت می‌گیرد، تو هم به اندازه یک قطره هستی و هم به وسعت دریا.
توئی که آدم و نوح و خلیل و داودی
توئی که احمد و موسی و خضر و عیسائی
هوش مصنوعی: تو هستی همان کسی که در وجود آدم و نوح و خلیل و داوود حضور دارد. تو همان احمد، موسی، خضر و عیسی هستی.
محیط مرکز افلاک و انجم و املاک
توئی که اصل اصول نهان و پیدائی
هوش مصنوعی: تو هستی که مرکز عالم و ستاره‌ها و زمین‌ها می‌باشی و خودت اصل و اساس همه چیزهایی هستی که نهان و قابل مشاهده‌اند.
توئی که بحر حیاتی و کوه علم و یقین
توئی که جمله جهان را چو چشم بینائی
هوش مصنوعی: تو هستی همان دریای زنده‌گی و کوه دانش و یقین. تو همچون چشمی هستی که جهان را می‌بیند و درک می‌کند.
برون ز جان و جهانی و این و کیف و مکان
از آنکه جان و جهانی همیشه بیجائی
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم آن است که انسان از جسم و دنیای مادی فراتر می‌رود و به این درک می‌رسد که وجود و هویت واقعی او در چیزی فراتر از اشیاء فیزیکی، زندگی و مکان‌های مادی است. در واقع، وجود روحی و معنوی او همیشه در حالتی است که نمی‌توان آن را در محدوده‌ها و شؤونات مادی قرار داد. بنابراین، زندگی و کنش‌های انسانی از این دیدگاه، همواره می‌تواند فراتر از حالت‌های ظاهری و فیزیکی باشد.
به نقش تست نموده نقوش جان وجهان
از آن جهت که تو هم اسم و هم مسمائی
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه تو هم نام و هم معنی آن نام هستی، نقوش جان و جهان به تصویر تو جنسیت و شکل می‌دهند.
جهان شدست اسیری اسیر قید دوئی
توئی بملک حقیقت که فرد و یکتائی
هوش مصنوعی: جهان به دام قید دوگانگی گرفتار شده است، اما در ملک حقیقت، تو تنها و بی‌نظیری.