شمارهٔ ۲۵
ای دل بیا بکوی خرابات جا کنیم
با پیر میفروش بجان اقتدا کنیم
بر آستان پیر خرابات سرنهیم
بر عهد بندگی و ارادت وفا کنیم
خود را ز قید زهد و ریایی برون بریم
باشد کزان کدورت دل را صفا کنیم
با شاهد و شراب دمی همدمی شویم
خود را به بیخودی بخدا آشنا کنیم
بعدالفنا زجیب بقا سر برآوریم
درد فراق را بوصالش دوا کنیم
باشد ز هستی تو اسیری شویم مست
یکروی شو که روی بدار البقا کنیم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دل بیا بکوی خرابات جا کنیم
با پیر میفروش بجان اقتدا کنیم
هوش مصنوعی: ای دل، بیایید به محیطی بیخیالی و خوشگذرانی برویم و با راهنمایی میفروش که تجربهاش را داریم، زندگی کنیم و از آن بهرهمند شویم.
بر آستان پیر خرابات سرنهیم
بر عهد بندگی و ارادت وفا کنیم
هوش مصنوعی: در برابر درگاه میخانه به احترام مینشینیم و به پیمان وفاداری و خدمتگزاری خود پایبند خواهیم ماند.
خود را ز قید زهد و ریایی برون بریم
باشد کزان کدورت دل را صفا کنیم
هوش مصنوعی: باید از تعهدات و ظاهرنگریهای مذهبی فراتر برویم تا با این کار بتوانیم دلهایمان را از کدورتها پاک کنیم و به آرامش دست یابیم.
با شاهد و شراب دمی همدمی شویم
خود را به بیخودی بخدا آشنا کنیم
هوش مصنوعی: با همراهی معشوق و نوشیدن شراب، دمی با هم باشیم و خود را به حالتی از بیخبری و غفلت ببریم تا به خدا نزدیکتر شویم.
بعدالفنا زجیب بقا سر برآوریم
درد فراق را بوصالش دوا کنیم
هوش مصنوعی: پس از پایان حیات، در سرای باقی سر خواهیم برداشت و درد جدایی را با وصال او درمان خواهیم کرد.
باشد ز هستی تو اسیری شویم مست
یکروی شو که روی بدار البقا کنیم
هوش مصنوعی: اگر از وجود تو گرفتار شویم، مست و شیدا میشویم. فقط یک بار روی تو را ببینیم تا مادر زندگیامان را فراموش کنیم.