گنجور

شمارهٔ ۲۴

ما دو عالم را همه لا دیده ایم
لا چه باشد جمله الا دیده ایم
در لباس جمله ذرات جهان
مهر روی او هویدا دیده ایم
نور خورشید جمال او عیان
از همه پنهان و پیدا دیده ایم
هر که ره یابد ببزم وصل دوست
هردمش عیدی مهنا دیده ایم
آن امانت کو نگنجد در جهان
در دل عشاق مأوا دیده ایم
زانکه مستغنی ز جایست و جهات
در دل هر ذره اش جا دیده ایم
در پس هر ذره از عین الیقین
ای اسیری ما خدا را دیده ایم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما دو عالم را همه لا دیده ایم
لا چه باشد جمله الا دیده ایم
هوش مصنوعی: ما دو جهان را به خوبی مشاهده کرده‌ایم، اما در حقیقت هیچ چیز جز دیده‌هایمان وجود ندارد.
در لباس جمله ذرات جهان
مهر روی او هویدا دیده ایم
هوش مصنوعی: در همه اجزای جهان، نشانه‌های محبت و زیبایی او را مشاهده کرده‌ایم.
نور خورشید جمال او عیان
از همه پنهان و پیدا دیده ایم
هوش مصنوعی: نور خورشید زیبایی او به‌وضوح هم مشخص است و هم نامشخص، ما این را دیده‌ایم.
هر که ره یابد ببزم وصل دوست
هردمش عیدی مهنا دیده ایم
هوش مصنوعی: هر کس که به راه وصال دوست برسد، هر لحظه‌اش را جشن و شادمانی دیده‌ایم.
آن امانت کو نگنجد در جهان
در دل عشاق مأوا دیده ایم
هوش مصنوعی: در دل عاشقان، محبت و عشقی وجود دارد که در هیچ جای دیگر نمی‌توان آن را یافت؛ این احساس بزرگتر از آن است که در دنیا جا بگیرد.
زانکه مستغنی ز جایست و جهات
در دل هر ذره اش جا دیده ایم
هوش مصنوعی: چرا که او از مکان و جهات بی‌نیاز است و در قلب هر ذره‌ای، جایی را مشاهده کرده‌ایم.
در پس هر ذره از عین الیقین
ای اسیری ما خدا را دیده ایم
هوش مصنوعی: در پس هر ذره از حقیقت، ای اسیر، ما در وجود خدا را مشاهده کرده‌ایم.