گنجور

شمارهٔ ۲

یارم چو نقاب از رخ چون ماه گشودست
از پرده هر ذره بمن مهر نمودست
یک ذات بنقش دو جهان دید هویدا
هرکس که دل از زنگ دویی پاک ز دودست
تا یار ز خلوتگه خود رفت بصحرا
زان کوکبه آفاق پر از گفت و شنودست
زاهد چه شد آخر که شدی منکر عشاق
انکار تو در عشق بما گو ز چه بودست
جان و دل و دین دادم و وصل تو خریدم
در عشق مرا بین که چه سودا و چه سودست
جان من شوریده بدنام همیشه
مست می وصل تو علی رغم حسودست
یکسان برماوصل و فراقست اسیری
چون جان و دلم مست می جام شهودست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یارم چو نقاب از رخ چون ماه گشودست
از پرده هر ذره بمن مهر نمودست
هوش مصنوعی: دوست من مانند ماهی که نقاب از چهره خود برمی‌دارد، زیبایی‌اش را به نمایش گذاشته است و از هر گوشه‌ای به من محبت و عشق نشان می‌دهد.
یک ذات بنقش دو جهان دید هویدا
هرکس که دل از زنگ دویی پاک ز دودست
هوش مصنوعی: هر کسی که دلش از زنگار و کدورت خالی باشد، می‌تواند حقیقت وجودی دو جهان را به وضوح ببیند.
تا یار ز خلوتگه خود رفت بصحرا
زان کوکبه آفاق پر از گفت و شنودست
هوش مصنوعی: وقتی که معشوق از مکان خصوصی خود خارج شد و به دشت رفت، صدای گفتگو و حرف‌های مختلف در همه جا پیچید.
زاهد چه شد آخر که شدی منکر عشاق
انکار تو در عشق بما گو ز چه بودست
هوش مصنوعی: زاهد، چه شد که تو منکر عشق و عاشقان شدی؟ علت انکار تو در عشق چیست؟ به ما بگو که این بی‌علاقگی تو ناشی از چه بوده است؟
جان و دل و دین دادم و وصل تو خریدم
در عشق مرا بین که چه سودا و چه سودست
هوش مصنوعی: جان و دل و ایمانم را فدای تو کردم و با عشق تو پیوند برقرار کردم. به وضع من نگاه کن که چه آرزوها و چه منفعتی در این عشق نهفته است.
جان من شوریده بدنام همیشه
مست می وصل تو علی رغم حسودست
هوش مصنوعی: جان من همیشه در حال آشفتگی و غم است و همیشه در عشق تو غرق شده‌ام، حتی اگر حسودان بخواهند مرا بدنام کنند.
یکسان برماوصل و فراقست اسیری
چون جان و دلم مست می جام شهودست
هوش مصنوعی: برای ما ارتباط و جدایی هیچ تفاوتی ندارد. همچون جان و دل من، در حال مستی به مشروب دیدار و آگاهی می‌نگرم.