شمارهٔ ۱۸
من که خورشید جمال تو عیان می بینم
عکس روی تو ز مرآت جهان می بینم
منم آن رند که دایم ز خرابات جهان
شاهد حسن ترا جلوه کنان می بینم
مهر ذاتت که ز نورش دو جهان پیدا شد
در پس پرده هر ذره نهان می بینم
تا که گشتم بره عشق تو بی نام و نشان
در همه کون و مکان از تو نشان می بینم
از تجلی جمال تو دلم پرنور است
پرتو روی تو از دیده جان می بینم
راست ناید بصفت حسن تو گر شرح دهم
جلوه روی تو بیرون ز بیان می بینم
دیده اهل نظر از رخ خوبان جهان
چون اسیری بجمالت نگران می بینم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من که خورشید جمال تو عیان می بینم
عکس روی تو ز مرآت جهان می بینم
هوش مصنوعی: من زیبایی تو را به وضوح میبینم و تصویر چهرهات را مانند انعکاسی از خورشید در آینهی جهان مشاهده میکنم.
منم آن رند که دایم ز خرابات جهان
شاهد حسن ترا جلوه کنان می بینم
هوش مصنوعی: من آن شخص آزاداندیشی هستم که همیشه از خرابههای دنیا، زیباییهای تو را به تماشا مینشینم.
مهر ذاتت که ز نورش دو جهان پیدا شد
در پس پرده هر ذره نهان می بینم
هوش مصنوعی: ذات تو با نورش دو جهان را نمایان کرده است، و من در پس پرده هر ذره، آن را نهان میبینم.
تا که گشتم بره عشق تو بی نام و نشان
در همه کون و مکان از تو نشان می بینم
هوش مصنوعی: من هر جا که میروم، عشق تو را که نه نامی دارد و نه نشانی را در هر گوشه و مکان میبینم.
از تجلی جمال تو دلم پرنور است
پرتو روی تو از دیده جان می بینم
هوش مصنوعی: دل من از زیباییهای تو روشن و پر از نور است و من نور روی تو را با جان و دل خود احساس میکنم.
راست ناید بصفت حسن تو گر شرح دهم
جلوه روی تو بیرون ز بیان می بینم
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانم زیباییهای تو را به درستی توصیف کنم. حتی اگر بخواهم درباره چهرهات سخن بگویم، نمیتوانم آن را به تصویر بکشم.
دیده اهل نظر از رخ خوبان جهان
چون اسیری بجمالت نگران می بینم
هوش مصنوعی: چشمان کسانی که به زیباییها توجه دارند، مانند اسیری که به زیبایی تو خیره شده است، از چهره زیبا و دلربای تو پر از حیرت و شگفتی است.