شمارهٔ ۱۵
آن دلبر پنهانی سرمست بصحرا شد
خود را بجهان بنمود عالم همه شیدا شد
آن کسوت بیچونی برکند لباس چون
پوشید و برون آمد سر فتنه و غوغا شد
در عشوه و ناز آمد معشوقه و عاشق گشت
گه لیلی و مجنون است گه وامق و عذرا شد
هر دم بدگر جلوه بنمود رخ خود را
از عشوه گوناگون غارتگر دلها شد
تا میل همه دل ها جز جانب او نبود
از روی نکو رویان آن حسن هویدا شد
اندر نظر عارف اغیار خیال آمد
بر نقش همه عالم یار است که پیدا شد
جان محرم وصل آمد چون نقش اسیری رفت
از قید دویی وارست با مطلق یکتا شد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن دلبر پنهانی سرمست بصحرا شد
خود را بجهان بنمود عالم همه شیدا شد
هوش مصنوعی: آن معشوقهی پنهانی با شوق و طراوت به دشت رفت و در نتیجه، وجودش را به دنیا نشان داد، به طوری که همه دلها مجذوب او شدند.
آن کسوت بیچونی برکند لباس چون
پوشید و برون آمد سر فتنه و غوغا شد
هوش مصنوعی: زمانی که آن شخص بیپناه از لباس خود خارج شد و به بیرون آمد، همگان متوجه آغاز دردسر و مشکلات شدند.
در عشوه و ناز آمد معشوقه و عاشق گشت
گه لیلی و مجنون است گه وامق و عذرا شد
هوش مصنوعی: معشوقه با ناز و دلربایی وارد شد و عاشق نیز تحت تأثیر قرار گرفت. او گاهی به یاد لیلی و مجنون میافتد و گاهی هم یاد وامق و عذرا میکند.
هر دم بدگر جلوه بنمود رخ خود را
از عشوه گوناگون غارتگر دلها شد
هوش مصنوعی: هر لحظه با ظاهری جدید و جذاب، چهره خود را به نمایش میگذارد و با عشوههای مختلف، دلها را میرباید.
تا میل همه دل ها جز جانب او نبود
از روی نکو رویان آن حسن هویدا شد
هوش مصنوعی: تا زمانی که همه دلها فقط به سوی او تمایل نداشتند، زیبایی آن رخسار نیازی به نمایان شدن نداشت.
اندر نظر عارف اغیار خیال آمد
بر نقش همه عالم یار است که پیدا شد
هوش مصنوعی: در نظر عارف، دیگران به مانند یک تصویر هستند و در تمامی جلوههای عالم، محبوب وجود دارد که در حقیقت به وضوح نمایان شده است.
جان محرم وصل آمد چون نقش اسیری رفت
از قید دویی وارست با مطلق یکتا شد
هوش مصنوعی: روح کسی که به وصل محبوب دست یافته، مانند نقشی است که از قید و بند زندانی رها شده است. او از دوگانگی رهایی یافته و به یکتایی مطلق رسیده است.