گنجور

شمارهٔ ۱۰

طالب وصل ترا خانه چه کعبه چه کنشت
مست دیدار ترا جای چه دوزخ چه بهشت
دست بیچون کرم طینت ما روز ازل
ز آتش عشق وز آب خم و پیمانه سرشت
هرچه در هر دو جهان صورت هستی دارد
جمله مرآت رخ اوست چه زیبا و چه زشت
روضه جنت عارف دل دانا باشد
که درو حور و قصورست و گل و لاله و کشت
خط اسرار قدم منشی دیوان قضا
پاک در دفتر دل از قلم صنع نوشت
تخم هرگونه چو دهقان فاحببت بریخت
در زمین دلم آنروز غم عشق تو کشت
خرم آن جان که جهان همچو اسیری دریافت
یکنفس دامن مطلوب دل از دست نهشت

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.