شمارهٔ ۵۲
ای منکسف ز تاب جمال تو آفتاب
وی ماه رو ز عاشق بیچاره رو متاب
عمری بآرزوی تو گشتیم در بدر
اکنون مران مرا ز درخودبهیچ باب
آئینه خدای دل صاف عارفست
زاهد مگو دل تو درآید درین حساب
مکتوب شد بدفتر دل سرهر دو کون
ای جان بکوش تا که بدست آری این کتاب
روی ترا بغیر جمال تو پرده نیست
وقت کسوف بر رخ خور مه شود نقاب
فارغ ازین شراب و کبابست مست عشق
دارد ز دل کباب و ز خون جگر شراب
تا در نقاب زلف نهان شد جمال دوست
آزاده نیست جان اسیری ز پیچ و تاب
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای منکسف ز تاب جمال تو آفتاب
وی ماه رو ز عاشق بیچاره رو متاب
هوش مصنوعی: ای کسی که به سبب زیباییات نور خورشید و ماه را تحت تأثیر قرار دادهای، لطفاً چهرهات را از عاشق بیچاره دور نکن.
عمری بآرزوی تو گشتیم در بدر
اکنون مران مرا ز درخودبهیچ باب
هوش مصنوعی: ما سالها در انتظار تو گذراندیم، حالا مرا از در خودت دور نکن و به هیچ دلیلی راه نده.
آئینه خدای دل صاف عارفست
زاهد مگو دل تو درآید درین حساب
هوش مصنوعی: دل صاف و خالص عارف همچون آینهای است که خدا در آن دیده میشود. زاهد نباید بگوید که دل تو در این امر وارد میشود؛ زیرا در این حساب، دل عارف به تنهایی مهم است.
مکتوب شد بدفتر دل سرهر دو کون
ای جان بکوش تا که بدست آری این کتاب
هوش مصنوعی: کتابی که در دل هر دو جهان نوشته شده است، ای عزیز، سعی کن تا این کتاب را به دست آوری.
روی ترا بغیر جمال تو پرده نیست
وقت کسوف بر رخ خور مه شود نقاب
هوش مصنوعی: صورت زیبای تو هیچ پوششی ندارد، مانند زمان کسوف که چهرهی خورشید پشت پردهای پنهان میشود.
فارغ ازین شراب و کبابست مست عشق
دارد ز دل کباب و ز خون جگر شراب
هوش مصنوعی: عشق واقعی فراتر از لذتهای دنیوی مانند شراب و کباب است. این عشق عمیقاً در دل انسان شعلهور است، طوری که درد و رنج از دل او مانند کباب میسوزد و شوق و عشق او به زندگی مانند شراب است.
تا در نقاب زلف نهان شد جمال دوست
آزاده نیست جان اسیری ز پیچ و تاب
هوش مصنوعی: زمانی که چهرهی محبوب زیر پردهی زیبایی موهایش پنهان میشود، دیگر هیچ کس آزاده نیست و جان کسی که در دام عشقت گرفتار شده، هیچ راحتی ندارد.

اسیری لاهیجی