گنجور

شمارهٔ ۴۲

دل بسته بزلف یار بادا
جانم بغمش فگار بادا
هر دل که مقیم کوی او نیست
آواره هر دیار بادا
برجان و دلم ز عشق جانان
درد و غم بی شمار بادا
عاشق که فنا نگشت از خود
ز اندوه فراق زار بادا
دل را که هوای وصل یارست
از حور و بهشت عار بادا
هر سر که نگشت خاک پایت
بر باد فنا غبار بادا
هرکس که جمال روی او دید
سرها برهش نثار بادا
دل را که بعشق یار کارست
بی کار ز کاروبار بادا
جانم ز شراب لعل جانبخش
چون چشم تو پر خمار بادا
هرکس که میان بعشق در بست
از غیر تواش کنار بادا
منزلگه جان تو اسیری
دایم خم زلف یار بادا

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل بسته بزلف یار بادا
جانم بغمش فگار بادا
هوش مصنوعی: دل من به موهای محبوب وابسته است و جانم در غم او ناراحت و نگران است.
هر دل که مقیم کوی او نیست
آواره هر دیار بادا
هوش مصنوعی: هر دلی که در کوی محبوب نباشد، در هر سرزمینی بی‌سرانجام و سرگردان خواهد بود.
برجان و دلم ز عشق جانان
درد و غم بی شمار بادا
هوش مصنوعی: دلم و جانم از عشق محبوبم پر از درد و غم بسیار باشد.
عاشق که فنا نگشت از خود
ز اندوه فراق زار بادا
هوش مصنوعی: عاشقانی که از درد جدایی نابود نشده‌اند، باید افسوس بخورند.
دل را که هوای وصل یارست
از حور و بهشت عار بادا
هوش مصنوعی: دل اگر به وصال محبوب عاشق باشد، به بهشت و زیبایی‌های آن نیازی ندارد و از آنها بی‌نیاز است.
هر سر که نگشت خاک پایت
بر باد فنا غبار بادا
هوش مصنوعی: هر کسی که به تو احترام نمی‌گذارد و ارزش تو را نمی‌داند، باید بداند که در نهایت، همچنان که بر باد می‌رود، به جز غباری از خود چیزی باقی نخواهد گذاشت.
هرکس که جمال روی او دید
سرها برهش نثار بادا
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی چهره او را ببیند، باید سرش را به عنوان احترام و ارادت برای او نثار کند.
دل را که بعشق یار کارست
بی کار ز کاروبار بادا
هوش مصنوعی: دل وقتی که عاشق یار باشد، از تمامی مشغله‌ها و کارها بی‌خبر است و فقط به عشق می‌پردازد.
جانم ز شراب لعل جانبخش
چون چشم تو پر خمار بادا
هوش مصنوعی: جانم به مانند شراب قرمز و شگفته تو، وقتی به چشمان تو نگاه می‌کنم، سرشار از خماری و حسرت می‌شود.
هرکس که میان بعشق در بست
از غیر تواش کنار بادا
هوش مصنوعی: هر کسی که به عشق تو پیوند برقرار کند، از هر چیز دیگری جدا خواهد شد.
منزلگه جان تو اسیری
دایم خم زلف یار بادا
هوش مصنوعی: محل آرامش روح تو، محلی است که همیشه در دام خم زلف معشوق گرفتار است.