گنجور

شمارهٔ ۴۱

ساقی بده می که بود مستیش فنا
تا وارهاندم ز خمار منی و ما
زان باده که چون که بنوشیم جرعه
فارغ کند ز غصه دنیا و دین مرا
از جام عشق جمله جهان مست و بیخودند
رقاص و کف زنان همه گویند تن تلا
پر شد زیار عرصه کونین و همچنان
بی دیده در طلب که کجا جویمش کجا
ذرات غرق بحر محیطند و از عطش
جویای قطره شده هر یک چو بی نوا
دایم حریف شاهد و می باش و پاکباز
گر زانکه میروی ره رندان بی ریا
جامی بدست مست و خرامان رسید یار
گفتا اسیریا بکجا میروی بیا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی بده می که بود مستیش فنا
تا وارهاندم ز خمار منی و ما
هوش مصنوعی: ای ساقی، به من شرابی بده تا مستی‌ام را از بین ببرد و بتوانم از حالت خماری و اندوه رهایی یابم.
زان باده که چون که بنوشیم جرعه
فارغ کند ز غصه دنیا و دین مرا
هوش مصنوعی: از آن شرابی که وقتی بنوشیم، یک جرعه‌اش مرا از غم‌های دنیوی و دین آزاد می‌کند.
از جام عشق جمله جهان مست و بیخودند
رقاص و کف زنان همه گویند تن تلا
هوش مصنوعی: تمام جهان از عشق مست و دیوانه‌اند، همه در حال رقص و شادی هستند و می‌گویند که این بدن تلاطم و حرکت دارد.
پر شد زیار عرصه کونین و همچنان
بی دیده در طلب که کجا جویمش کجا
هوش مصنوعی: دنیای موجود پر از سوالات و جستجوهاست و من همچنان در پی یافتن چیزی هستم که نمی‌توانم آن را ببینم و نمی‌دانم کجا باید به دنبالش بگردم.
ذرات غرق بحر محیطند و از عطش
جویای قطره شده هر یک چو بی نوا
هوش مصنوعی: ذرات در دریا غوطه‌ورند و از شدت تشنگی به دنبال یک قطره آب هستند، هر یک مانند کسی که بی‌صداست.
دایم حریف شاهد و می باش و پاکباز
گر زانکه میروی ره رندان بی ریا
هوش مصنوعی: همیشه همراه با دوست و شراب باش و به طور خالص و بدون ریا زندگی کن، زیرا وقتی که به مسیری که رندان راستین می‌روند قدم می‌گذاری، باید این روحیه را داشته باشی.
جامی بدست مست و خرامان رسید یار
گفتا اسیریا بکجا میروی بیا
هوش مصنوعی: در حالی که جامی در دست دارم و با شوق و سرخوشی قدم می‌زنم، وقتی یارم به نزد من رسید، گفت: ای اسیر عشق، کجا می‌روی؟ بیا و همراه من باش!