گنجور

شمارهٔ ۳۰

ای پرتو جمال تو نورالیقین ما
گیسوی عنبرین تو حبل المتین ما
افسون غمزه تو دلم را ز ره ببرد
چشمت برهزنی شده سحر مبین ما
ز ابرو و غمزه چشم تو چون ترک فتنه جو
تیر و کمان گرفته بود در کمین ما
جانا ز زلف سرکش خونریز بازجو
کز بهر چیست بسته میانرا به کین ما
دست قضا ز آتش شوقت کشیده بود
روز الست داغ چنین برجبین ما
با عاشقان ز مذهب و زهد و ورع مگو
رندی و عشق ورزی و مستیست دین ما
خو کن بدرد عشق و غم او اسیریا
شادی مجو و عیش ز جان حزین ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای پرتو جمال تو نورالیقین ما
گیسوی عنبرین تو حبل المتین ما
هوش مصنوعی: ای نور یقین ما، زیبایی تو همچون پرتو می‌درخشد و گیسوان خوش‌بوی تو برای ما رشته‌ای قوی و محکم است.
افسون غمزه تو دلم را ز ره ببرد
چشمت برهزنی شده سحر مبین ما
هوش مصنوعی: جذابیت و زیبایی نگاه تو، دل مرا به شدت تحت تاثیر قرار داده است و چشمانت مانند جادوگری شده‌اند که سحر و جاذبه‌ای خاص دارند.
ز ابرو و غمزه چشم تو چون ترک فتنه جو
تیر و کمان گرفته بود در کمین ما
هوش مصنوعی: ابرو و ناز چشمان تو مانند تیر و کمانی شده که در کمین ما نشسته است و منتظر فرصتی است تا ضربه بزند.
جانا ز زلف سرکش خونریز بازجو
کز بهر چیست بسته میانرا به کین ما
هوش مصنوعی: ای جانا، چرا زلف درهم و خونریز تو به گردن من افتاده است؟ چه چیزی موجب شده که ما این‌گونه درگیر کینه یکدیگر شویم؟
دست قضا ز آتش شوقت کشیده بود
روز الست داغ چنین برجبین ما
هوش مصنوعی: دست تقدیر از عشق تو در روز الست، آثار و نشانه‌ای عمیق بر پیشانی ما گذاشت.
با عاشقان ز مذهب و زهد و ورع مگو
رندی و عشق ورزی و مستیست دین ما
هوش مصنوعی: با عاشق‌ها درباره مذهب و زهد و پرهیزکاری صحبت نکن، زیرا دین ما به رندی و عشق ورزی و خوش‌گذرانی مربوط می‌شود.
خو کن بدرد عشق و غم او اسیریا
شادی مجو و عیش ز جان حزین ما
هوش مصنوعی: به درد عشق و غم او عادت کن و از شادی و لذت از جان غمگین ما پرهیز کن.