گنجور

شمارهٔ ۲۵

تا حسن تو بنمود رخ از جمله اشیا
حیران جهان شد دل شوریده شیدا
در آینه روی تو بنمود دو عالم
هم بود ز مرآت جهان حسن تو پیدا
چون کرد تجلی رخ زیبای تو دیدیم
مجلای جمال تو همه صورت و معنا
تا دیده جان دید بهم زلف و رخت را
با ظلمت و نورست دلم را سرو سودا
چون باد صبا پرده ز روی تو برانداخت
شد مهر جمال تو ز هر ذره هویدا
خورشید جمال رخ آن یار عیان دید
از پرده ذرات جهان دیده بینا
تا کرد اسیری برخش دیده جان باز
باشد ز همه رو بجمالش نظر او را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا حسن تو بنمود رخ از جمله اشیا
حیران جهان شد دل شوریده شیدا
هوش مصنوعی: زمانی که چهره زیبای تو خود را نشان داد، تمامی موجودات در دنیا دچار حیرت شدند و دل‌های عاشق دچار شور و شوق گشتند.
در آینه روی تو بنمود دو عالم
هم بود ز مرآت جهان حسن تو پیدا
هوش مصنوعی: آینه به تصویر کشیده روی تو را، به گونه‌ای که در آن دو جهان به وضوح نمایان است و زیبایی تو در این آینه به روشنی مشخص شده است.
چون کرد تجلی رخ زیبای تو دیدیم
مجلای جمال تو همه صورت و معنا
هوش مصنوعی: زمانی که جلوه زیبایی تو را دیدیم، همه‌ی زیبایی و معنا را در چهره‌ات یافتیم.
تا دیده جان دید بهم زلف و رخت را
با ظلمت و نورست دلم را سرو سودا
هوش مصنوعی: وقتی که جانم با چشم به زیبایی‌های تو و زلف و صورتت می‌نگرد، دلم در میان تاریکی و روشنایی غرق در عشق و شوق می‌شود.
چون باد صبا پرده ز روی تو برانداخت
شد مهر جمال تو ز هر ذره هویدا
هوش مصنوعی: وقتی که نسیم ملایم پرده را از روی تو کنار زد، زیبایی تو از هر گوشه و نقطه نمایان شد.
خورشید جمال رخ آن یار عیان دید
از پرده ذرات جهان دیده بینا
هوش مصنوعی: نور خورشید به وضوح زیبایی آن دوست را از حجاب ذرات عالم به چشم بینا نمایان کرد.
تا کرد اسیری برخش دیده جان باز
باشد ز همه رو بجمالش نظر او را
هوش مصنوعی: اگر کسی اسیر زیبایی او شود و به چهره‌اش نگاه کند، جانش همیشه شاداب و زنده خواهد بود.