شمارهٔ ۲۲۱
جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید
ز زیر پرده هر ذره مهر بنماید
بعشوه جان جهانی کند اسیر بلا
بیک کرشمه دل جمله خلق برباید
فسانه گشت بعالم بحسن خال و خطت
جمال روی ترا هیچ در نمی باید
چنین که جمله اسباب حسن روی تراست
یقین که زیب جمالش جهان بیاراید
نهیم سر بارادت به پیش تیغ جفا
اگر بقتل من آن بیوفا همی آید
اگر چه جان و دلم سوخت همچو پروانه
ز تاب آتش شمع رخ تو می شاید
بوصل دوست اسیری کسی بود لایق
که دل بغیر غم عشق او نیالاید
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید
ز زیر پرده هر ذره مهر بنماید
هوش مصنوعی: زیبایی چهرهات هر بار که نقابش را کنار بزند، از زیر پرده هر ذره از عشق و محبت را نمایان میکند.
بعشوه جان جهانی کند اسیر بلا
بیک کرشمه دل جمله خلق برباید
هوش مصنوعی: با یک نگاه دلربا به جان جهانیان، باعث میشود که آنها در دام درد و رنج گرفتار شوند و به همین دلیل همه موجودات تحت تأثیر زیبایی دلانگیز او قرار میگیرند.
فسانه گشت بعالم بحسن خال و خطت
جمال روی ترا هیچ در نمی باید
هوش مصنوعی: قصه و داستان زیباییهای تو در جهان پیچیده است. هیچ چیز دیگری نمیتواند به اندازه جذابیت و زیبایی چهرهات توجه را جلب کند.
چنین که جمله اسباب حسن روی تراست
یقین که زیب جمالش جهان بیاراید
هوش مصنوعی: اگر تمام ویژگیهای زیبا و خوشایند در چهرهات جمع شده باشد، بیتردید زیباییات میتواند دنیا را به زیور زیبایی بیاراید.
نهیم سر بارادت به پیش تیغ جفا
اگر بقتل من آن بیوفا همی آید
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است با بیمهری و ظلم مواجه شوم، با این حال، سر تسلیم را به خاطر عشق و وفاداریام خم میکنم، حتی اگر آن بیوفا قصد کند که من را بکشاند.
اگر چه جان و دلم سوخت همچو پروانه
ز تاب آتش شمع رخ تو می شاید
هوش مصنوعی: اگرچه جان و دل من مانند پروانه در برابر شعلههای شمع تو میسوزد، اما زیبایی و نوری که از چهرهات به من میتابد قابل چشمپوشی نیست.
بوصل دوست اسیری کسی بود لایق
که دل بغیر غم عشق او نیالاید
هوش مصنوعی: کسی که بتواند در جستجوی وصال دوست باشد، باید لایق باشد و دلش به جز غم عشق او مشغول نشود.