شمارهٔ ۲۱۶
دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده بود
گویی از حسنش قیامت در جهان افتاده بود
در ملاحت مثل او هرگز ندیدم در جهان
آن پری رو گوئیا در حسن حوری زاده بود
وه چه عیشی داشتم کز چشم مست و روی او
شاهد و شمع و شراب و مطرب آماده بود
مجلس همچون بهشت و یارحوری در کنار
در میان این مطرب از جام لعلش باده بود
چون حمایل ساعد سیمین او در گردنم
بر رخ زردم رخ خورشید وش بنهاده بود
دست ما بگرفته یار و در برخود میکشید
دولت عالم چگویم دوش دستم داده بود
در جمال نوربخش او اسیری والهی
بیخود از خود گشته وز قید جهان آزاده بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده بود
گویی از حسنش قیامت در جهان افتاده بود
هوش مصنوعی: شب گذشته، معشوقم پرده را از چهرهاش کنار زده بود و گویی زیباییاش باعث بهوجود آمدن یک فاجعه بزرگ در دنیا شده بود.
در ملاحت مثل او هرگز ندیدم در جهان
آن پری رو گوئیا در حسن حوری زاده بود
هوش مصنوعی: در زیبایی و دلربایی، هیچکس را مانند او در جهان ندیدهام. به نظر میرسد آن دختر زیبا از حوریها به دنیا آمده باشد.
وه چه عیشی داشتم کز چشم مست و روی او
شاهد و شمع و شراب و مطرب آماده بود
هوش مصنوعی: چه زندگی شاد و خوشی داشتم وقتی که محبوبی با چشمان مست و چهره زیبا در کنارم بود و همه چیز مهیا بود: شمع، شراب و موسیقی.
مجلس همچون بهشت و یارحوری در کنار
در میان این مطرب از جام لعلش باده بود
هوش مصنوعی: مجلس مانند بهشتی زیبا است و یاری دلنواز در کنار ما حضور دارد. در این محفل، با نغمههای خوش مطرب و جام لعل، نوشیدنی گوارایی به دست داریم.
چون حمایل ساعد سیمین او در گردنم
بر رخ زردم رخ خورشید وش بنهاده بود
هوش مصنوعی: زمانی که بازوی نقرهای او به دور گردن من افتاده بود، چهرهام که رنگی زرد داشت، مانند خورشید درخشید.
دست ما بگرفته یار و در برخود میکشید
دولت عالم چگویم دوش دستم داده بود
هوش مصنوعی: دوست دستانم را گرفته بود و در این حال دنیا به من روی خوش نشان میداد. چه بگویم، شب گذشته دستانم را به من سپرده بود.
در جمال نوربخش او اسیری والهی
بیخود از خود گشته وز قید جهان آزاده بود
هوش مصنوعی: در زیبایی دلفریب او، دلباختهای هست که به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و از خود بیخود شده است و از بند و محدودیتهای این جهان آزاد گشته است.