شمارهٔ ۲۱۳
حالیا رفتیم یاران خیرباد
با دل بریان و سوزان خیرباد
همچو تن کو دور ماند از روان
از تو دور افتادم ای جان خیرباد
با هزاران رنج و محنت زین دیار
میرویم اکنون عزیزان خیرباد
یادگاری می بریم از کوی تو
سینه داغ و چشم گریان خیرباد
صد هزاران ناله آید از دلم
دم بدم از سوز هجران خیرباد
چون جدا افتادم از زلف خوشت
زان سبب گشتم پریشان خیرباد
ای اسیری با شه خوبان بگو
خان و مانم گشت ویران خیرباد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حالیا رفتیم یاران خیرباد
با دل بریان و سوزان خیرباد
هوش مصنوعی: اکنون وداع با دوستان داریم، در حالی که دل ما پر از آتش و داغی است.
همچو تن کو دور ماند از روان
از تو دور افتادم ای جان خیرباد
هوش مصنوعی: مانند بدنی که از جان دور میماند، من نیز از تو دور افتادم، ای جان، خوشبختی بر تو باد.
با هزاران رنج و محنت زین دیار
میرویم اکنون عزیزان خیرباد
هوش مصنوعی: با زحمت و سختیهای فراوان از این سرزمین میرویم، اکنون خداحافظی با عزیزانمان.
یادگاری می بریم از کوی تو
سینه داغ و چشم گریان خیرباد
هوش مصنوعی: ما از کوی تو یادگاری میآوریم که قلبمان سوخته و چشمانمان پر از اشک است. خداحافظیمان تلخ و غمانگیز است.
صد هزاران ناله آید از دلم
دم بدم از سوز هجران خیرباد
هوش مصنوعی: دل من از غم دوری و فراق، هر لحظه صداهای بسیاری را سر میدهد و به شدت آتشبیخود میشود.
چون جدا افتادم از زلف خوشت
زان سبب گشتم پریشان خیرباد
هوش مصنوعی: وقتی از زیبایی تو دور شدم، به همین خاطر دچار آشفتگی و سردرگمی شدم.
ای اسیری با شه خوبان بگو
خان و مانم گشت ویران خیرباد
هوش مصنوعی: ای اسیر، با آن شاهزادگان زیبا بگو که خانه و کاشانهام ویران شده است. خداحافظی نیکو باد.