گنجور

شمارهٔ ۱۹۷

آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد
از پیش من بیدل دیوانه چرا شد
چون مونس و غمخوار دل خسته ما بود
از بهر چه از خسته خود یار جداشد
جان و دل غم دیده دمی شاد نبودست
تا از برمادلبر بی مهر و وفا شد
عشاق وفادار ندیدند دل خوش
تا یار ستمکاره پی جور و جفا شد
یک روز نپرسید که از جور غم عشق
بر جان و دل عاشق بیچاره چه ها شد
ما شهره شهریم میان همه عشاق
تا عشق ترا میل دلی جانب ما شد
گویند اسیری ز چه شوریده و شیداست
گو از غم ما او بجهان بی سرو پاشد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد
از پیش من بیدل دیوانه چرا شد
هوش مصنوعی: آن معشوقه خوش‌رقص و دلربا را نگو که کجا رفت، بیدل دیوانه‌ام چرا این‌گونه بی‌تاب و پریشان شد؟
چون مونس و غمخوار دل خسته ما بود
از بهر چه از خسته خود یار جداشد
هوش مصنوعی: دوست و همدم دل شکسته‌ی ما که همیشه در کنار ما بود، چرا از ما جدا شد و ما را در حالتی خسته و دلتنگ رها کرد؟
جان و دل غم دیده دمی شاد نبودست
تا از برمادلبر بی مهر و وفا شد
هوش مصنوعی: جان و دل من که پر از غم است، لحظه‌ای شاد نبوده‌اند، تا زمانی که محبوب بی‌وفا از کنارم دور شده است.
عشاق وفادار ندیدند دل خوش
تا یار ستمکاره پی جور و جفا شد
هوش مصنوعی: عاشقان وفادار هیچگاه دل خوشی نداشتند زیرا معشوقه‌ای که به آن‌ها تعلق داشت، دچار بی‌رحمی و ستم بود.
یک روز نپرسید که از جور غم عشق
بر جان و دل عاشق بیچاره چه ها شد
هوش مصنوعی: روزهای زیادی نگذشت که از درد و غم عشق بر روح و قلب عاشق بیچاره چه مشکلاتی به وجود آمد.
ما شهره شهریم میان همه عشاق
تا عشق ترا میل دلی جانب ما شد
هوش مصنوعی: ما در میان تمام عاشقان مشهور هستیم، زیرا عشق تو باعث شده است که دل ما به سمت تو تمایل پیدا کند.
گویند اسیری ز چه شوریده و شیداست
گو از غم ما او بجهان بی سرو پاشد
هوش مصنوعی: می‌گویند که یک اسیر به چه دلیل این‌گونه دیوانه و سرمست است. او از غم ما به سوی دنیایی بی‌سروصدا و آرام می‌رود.