گنجور

شمارهٔ ۱۹۵

چو مهر جمال تو در جلوه بود
ز هر ذره نوعی دگر رو نمود
ز نور تجلی جهان محو شد
صبا چون ز روی تو پرده گشود
ز خورشید تابان برافکن نقاب
نما رو بعاشق برغم حسود
عدم گشت پیدا بنقش حباب
چو موجی برآورد بحر وجود
چو ساقی به رندان می عشق داد
بیک جرعه عقل و هوشم ربود
ببازار عشق تو درباختم
همه دین و دنیا بسودای سود
اسیری ندیدم کسی غیر یار
چو ره یافتم در مقام شهود

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو مهر جمال تو در جلوه بود
ز هر ذره نوعی دگر رو نمود
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی و جذبه تو به نمایش درمی‌آید، هر ذره‌ای از هستی به نوعی دیگر جلوه‌گری می‌کند.
ز نور تجلی جهان محو شد
صبا چون ز روی تو پرده گشود
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی با نور تابش خیره‌کننده‌ای که از جهان می‌آید، ناپدید شد، وقتی که چهره‌ی تو را آشکار کرد.
ز خورشید تابان برافکن نقاب
نما رو بعاشق برغم حسود
هوش مصنوعی: از تابش روشن خورشید، پرده را کنار بزن و به عاشق خود برای حسودان خود نمایان شو.
عدم گشت پیدا بنقش حباب
چو موجی برآورد بحر وجود
هوش مصنوعی: حبابی که روی آب ظاهر می‌شود، نشان‌دهنده عدم است. مانند امواجی که از دریا برمی‌خیزند، نشان می‌دهد که وجود در حقیقت خالی از ماهیت است.
چو ساقی به رندان می عشق داد
بیک جرعه عقل و هوشم ربود
هوش مصنوعی: وقتی ساقی به مهمانان شراب عشق نوشاند، با یک لحظه از عقل و هوش آنها را ربود.
ببازار عشق تو درباختم
همه دین و دنیا بسودای سود
هوش مصنوعی: در بازار عشق تو، تمام دین و دنیای خود را باخته‌ام و فقط به خاطر عشق و امید به تو در این وضعیت قرار دارم.
اسیری ندیدم کسی غیر یار
چو ره یافتم در مقام شهود
هوش مصنوعی: هیچ‌کس را در مقام بیداری و مشاهده جز محبوب خود ندیدم. وقتی به حقیقت نزدیک شدم، فقط او را یافتم.