شمارهٔ ۱۹۴
چو خورشید جمالت روی بنمود
بدیدار تو جان و دل بیاسود
نمود از پرده هر ذره خورشید
چو یارم پرده از رخسار بگشود
ندارد خلق پیش ما وجودی
که جز حق در دو عالم نیست موجود
سرود شوق جانان می سراید
به آهنگ بلند این چنگ و این عود
فدای مقدمش کردم دل و دین
بعالم نقد جانم چون همین بود
براه عشق جان پاکبازم
بهیچ آلایشی دامن نیالود
اسیری هرکه شد مست می عشق
چه میداند که نقصان چیست یا سود
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو خورشید جمالت روی بنمود
بدیدار تو جان و دل بیاسود
هوش مصنوعی: زمانی که چهرهی زیبای تو درخشان شد، جان و دل من در دیدارت آرامش پیدا کرد.
نمود از پرده هر ذره خورشید
چو یارم پرده از رخسار بگشود
هوش مصنوعی: هر ذرهای از جهان، جلوهای از نور خورشید را به نمایش میگذارد، همانطور که محبوب من با کنار زدن پرده، چهرهاش را به من نشان داد.
ندارد خلق پیش ما وجودی
که جز حق در دو عالم نیست موجود
هوش مصنوعی: مردم در برابر ما وجودی ندارند، چرا که تنها حقیقت است که در این دو جهان وجود دارد.
سرود شوق جانان می سراید
به آهنگ بلند این چنگ و این عود
هوش مصنوعی: دل شاد و پرشور به سرود عشق معشوق میخواند و نغمات دلنشین این ساز و عود به اوج رسیده است.
فدای مقدمش کردم دل و دین
بعالم نقد جانم چون همین بود
هوش مصنوعی: به خاطر آمدن او، دل و دینم را فدای او کردم، و جانم را که تنها داراییام بود، تقدیم کردم.
براه عشق جان پاکبازم
بهیچ آلایشی دامن نیالود
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، جانم را که پاک و بیآلایش است، به هیچ چیز ناپاکی آلوده نکردم.
اسیری هرکه شد مست می عشق
چه میداند که نقصان چیست یا سود
هوش مصنوعی: این متن به این معناست که کسی که به عشق گرفتار میشود و تحت تأثیر آن قرار میگیرد، دیگر اهمیت نمیدهد که در زندگیاش چیزی کم است یا به دست آورده است. عشق او را مست کرده و به همین خاطر نمیتواند به مسائل دیگر فکر کند.