گنجور

شمارهٔ ۱۹۱

هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید
هر دم بمن از باب دگر یار درآید
جانا بدل پاک نظر کن رخ او بین
آئینه صافی چو همه روی نماید
اعمی نتواند که به بیند مه رویت
جز دیده بینا بجمال تو نشاید
از تاب جمال تو شود محو دو عالم
چون روی تو از پرده پندار برآید
جز غمزه جادوی تو جان و دل و(د)ینم
ای شوخ جفا پیشه نگویی که رباید
چندانکه بجانم غم عشق تو فزون است
شادی دل عاشق دیوانه فزاید
عاشق چه کند گر نکند جامه بصد چاک
مطرب چو سرود غم عشق تو سراید
راضی به قضا باش و ز غم فارغ واز او
زیرا غم و شادی جهان هیچ نپاید
از دام بلا جان اسیری شود آزاد
زان زلف معنبر چو گره باز گشاید

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید
هر دم بمن از باب دگر یار درآید
هوش مصنوعی: هر لحظه که تو بروی، چهره‌ی تازه‌ای به نمایش درمی‌آید و هر لحظه که بگذرد، یاری دیگر در درونم آشکار می‌شود.
جانا بدل پاک نظر کن رخ او بین
آئینه صافی چو همه روی نماید
هوش مصنوعی: ای جانا، به چهره‌ی او با دقت نگاه کن که همچون آینه‌ای صاف و بی‌نقص، تمام زیبایی‌هایش را به نمایش می‌گذارد.
اعمی نتواند که به بیند مه رویت
جز دیده بینا بجمال تو نشاید
هوش مصنوعی: کسی که نابینا باشد، نمی‌تواند زیبایی چهره تو را ببیند، زیرا تنها با چشم سالم می‌توان زیبایی تو را درک کرد.
از تاب جمال تو شود محو دو عالم
چون روی تو از پرده پندار برآید
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی تو بر همگان روشن شود، هر دو جهان تحت تاثیر آن زیبایی محو و ناپدید خواهند شد.
جز غمزه جادوی تو جان و دل و(د)ینم
ای شوخ جفا پیشه نگویی که رباید
هوش مصنوعی: به جز نگاه فریبنده تو، جان و دل و ایمانم تحت تاثیر قرار گرفته است. ای معشوق زود رنج، به من نگویید که شما این احساسات را از من می‌گیرید.
چندانکه بجانم غم عشق تو فزون است
شادی دل عاشق دیوانه فزاید
هوش مصنوعی: هرچقدر که غم عشق تو بر جانم سنگینی می‌کند، شادی دل عاشق دیوانه بیشتر می‌شود.
عاشق چه کند گر نکند جامه بصد چاک
مطرب چو سرود غم عشق تو سراید
هوش مصنوعی: عاشق چه کار کند اگر معشوق به ندای دلش پاسخ ندهد، وقتی که نوازنده آهنگی درباره غم عاشقی او می‌خواند.
راضی به قضا باش و ز غم فارغ واز او
زیرا غم و شادی جهان هیچ نپاید
هوش مصنوعی: به‌خوشی قضا و سرنوشت را بپذیر و از غم‌ها دوری کن، زیرا نه غم و نه شادی در این دنیا پایدار نیستند.
از دام بلا جان اسیری شود آزاد
زان زلف معنبر چو گره باز گشاید
هوش مصنوعی: چنانچه انسانی از گرفتاری و مشکلات رهایی یابد، مانند اینکه گره‌ای که به سختی بسته شده بود، به آسانی و با زیبایی باز شود و این آزادی به سبب زیبایی و جذابیت او باشد.