گنجور

شمارهٔ ۱۸۵

چو حسن روی او جلوه گری کرد
ز فکر دین و دل ما را بری کرد
دل و جان را بغارت داد عاشق
چو با سودای عشقش همسری کرد
بدین ماست مؤمن آنکه عمری
بکفر زلف او جان پروری کرد
بعالم یکدل هشیار نگذاشت
چو چشم مست او عشوه گری کرد
اسیر دام او شد جانم آخر
چو فکر زلفش اول سرسری کرد
چه داند حال زار بیدلان چیست
بت شوخی که حو با دلبری کرد
دل و جان و جهان شد فتنه او
ز بس ناز و کرشمه کان پری کرد
سرافرازی کند بر جمله شاهان
درین ره هر که ترک سروری کرد
اسیری شهره شهرست و بدنام
که او دردین عشقش کافری کرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو حسن روی او جلوه گری کرد
ز فکر دین و دل ما را بری کرد
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی چهره او خود را نمایان کرد، ما را از اندیشه دین و احساسات قلبی‌مان بی‌خبر ساخت.
دل و جان را بغارت داد عاشق
چو با سودای عشقش همسری کرد
هوش مصنوعی: عشقی که در دل و جان آدمی ریشه می‌زند، باعث می‌شود که عاشق تمام وجودش را فدای آن کند، به‌ویژه زمانی که به دنبال معشوقش باشد.
بدین ماست مؤمن آنکه عمری
بکفر زلف او جان پروری کرد
هوش مصنوعی: مؤمنی که در تمام عمرش در کفر و نفاق به سر برد، در واقع همان کسی است که به خاطر زیبایی و جذابیت ظاهری دیگری، جانش را پرورش داده است.
بعالم یکدل هشیار نگذاشت
چو چشم مست او عشوه گری کرد
هوش مصنوعی: در عالم، کسی با هوش و یکدل نمانده است؛ زیرا چشمان مست او با ناز و طنازی خود، همه را مجذوب کرده است.
اسیر دام او شد جانم آخر
چو فکر زلفش اول سرسری کرد
هوش مصنوعی: در نهایت، جانم گرفتار محبت او شد، همان‌طور که در ابتدا به طور سطحی به زلف‌هایش فکر می‌کردم.
چه داند حال زار بیدلان چیست
بت شوخی که حو با دلبری کرد
هوش مصنوعی: هیچکس نمی‌داند حال رنج‌دیدگان عاشق چیست، مانند بت زیبایی که با دوستی و شوخی دل می‌سوزاند.
دل و جان و جهان شد فتنه او
ز بس ناز و کرشمه کان پری کرد
هوش مصنوعی: دل و جان و همه‌ی هستی‌ام تحت تاثیر او قرار گرفته است، زیرا زیبایی و ناز او آنچنان خیره‌کننده است که مانند یک پری می‌چرخد و همه چیز را در هم می‌آمیزد.
سرافرازی کند بر جمله شاهان
درین ره هر که ترک سروری کرد
هوش مصنوعی: هر کس از مقام و خودخواهی چشم‌پوشی کند و به دیگران خدمت کند، در این مسیر باعث افتخار و سر بلندی خواهد شد و بر دیگران مقام و منزلت بالاتری خواهد داشت.
اسیری شهره شهرست و بدنام
که او دردین عشقش کافری کرد
هوش مصنوعی: یک نفر در شهر به شدت معروف و بدنام است، زیرا عشق او باعث شده که از اصول دین فاصله بگیرد.