شمارهٔ ۱۷۹
دل ما وایه روی تو دارد
بجان سودای هر موی تو دارد
جمال روی تو بیند ز هر رو
دل عارف که رو سوی تو دارد
دل ما میل حسن خوب رویان
بروی تو که بر بوی تو دارد
ز شاهی عار باشد آن گدا را
که روزی راه بر کوی تو دارد
نماز کس قبول آمد که او رو
بمحراب دو ابروی تو دارد
ندارد هیچ ساحر آن فریبی
که چشم شوخ جادوی تو دارد
اسیری هیچ آزادی نجوید
چو دل دربند گیسوی تو دارد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل ما وایه روی تو دارد
بجان سودای هر موی تو دارد
هوش مصنوعی: دل ما فقط برای دیدن روی تو تپش دارد و به خاطر هر یک از موی تو دلتنگی و آرزو دارد.
جمال روی تو بیند ز هر رو
دل عارف که رو سوی تو دارد
هوش مصنوعی: هر دل روشنی که به تو توجه دارد، زیبایی چهرهات را از هر زاویهای میبیند.
دل ما میل حسن خوب رویان
بروی تو که بر بوی تو دارد
هوش مصنوعی: دل ما به زیباییهای خوبروان تعلق دارد و به خاطر بوی تو این احساس در ما شدت بیشتری پیدا کرده است.
ز شاهی عار باشد آن گدا را
که روزی راه بر کوی تو دارد
هوش مصنوعی: گدا را از شاهی خجالت میآید وقتی که روزی در کوچه تو عبور میکند.
نماز کس قبول آمد که او رو
بمحراب دو ابروی تو دارد
هوش مصنوعی: فقط کسی میتواند نماز او مورد قبول واقع شود که در برابر تو، با دو ابروی زیبایت، ایستاده باشد.
ندارد هیچ ساحر آن فریبی
که چشم شوخ جادوی تو دارد
هوش مصنوعی: هیچ جادویی به اندازهی نگاه شیطنتآمیز تو فریبنده نیست.
اسیری هیچ آزادی نجوید
چو دل دربند گیسوی تو دارد
هوش مصنوعی: هیچ اسیری به دنبال آزادی نیست وقتی دلش به زلف تو وابسته است.