گنجور

شمارهٔ ۱۷۳

دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد
گفت ای طالب درآ، تا بهره یابی از رشاد
زانکه اینجا خانه عیش است و جای وحدتست
باده و ساقی غمخوار و حریفان جمله شاد
گفتمش مطلوب جانم را تو میدانی که چیست
من مرید و بنده فرمانم، توئی پیر مراد
در خرابات آمدم از امر پیر راه دان
او براه عشق و قلاشی مرا ارشاد داد
چون درین ره اختیار خود باو بگذاشتم
هرچه جستم یافتم ز ارشاد پیر اوستاد
آنچه دیدم من ز راه میکده هرگز ندید
زاهد خلوت نشین و سالک راه سداد
چون در میخانه از احببت وان اعرف گشود
جمله عالم ز جام عشق شد مست وداد
برمزید آمد بملک عاشقی چون بایزید
هرکه در بازار عشقش داد خود را بر مزاد
چون اسیری هرکه در اقلیم معنی حاکم است
هست اورا کمترین چاکر فریدون و قباد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد
گفت ای طالب درآ، تا بهره یابی از رشاد
هوش مصنوعی: شب گذشته از میخانه، پیر میکده صدایی به من رسید که گفت: ای خواهان، وارد شو تا از نصیحت و دانایی بهره‌مند شوی.
زانکه اینجا خانه عیش است و جای وحدتست
باده و ساقی غمخوار و حریفان جمله شاد
هوش مصنوعی: این مکان جای خوشی و جشن است، جایی که همه در کنار هم به وحدت و آرامش می‌رسند. در اینجا شراب و ساقی مهربان وجود دارند و دوستان همه به شادی مشغولند.
گفتمش مطلوب جانم را تو میدانی که چیست
من مرید و بنده فرمانم، توئی پیر مراد
هوش مصنوعی: به او گفتم که آیا می‌دانی آنچه که برای من ارزشمند است چیست؟ من از تو پیروی می‌کنم و آماده‌ام تا از دستوراتت تبعیت کنم، تو راهنمای مورد علاقه‌ام هستی.
در خرابات آمدم از امر پیر راه دان
او براه عشق و قلاشی مرا ارشاد داد
هوش مصنوعی: در مکانی که روزگار و مستی و بی‌خیالی حاکم است، به دعوت و هدایت فردی با تجربه و خردمند وارد شدم. او مرا به سوی عشق و راهی پر از چالش‌ها و سختی‌ها هدایت کرد.
چون درین ره اختیار خود باو بگذاشتم
هرچه جستم یافتم ز ارشاد پیر اوستاد
هوش مصنوعی: زمانی که در این مسیر، اختیار خود را به او سپردم، هرچه به دنبال آن گشتم، از راهنمایی‌های استاد پیر به دست آوردم.
آنچه دیدم من ز راه میکده هرگز ندید
زاهد خلوت نشین و سالک راه سداد
هوش مصنوعی: هرگز چیزی که در میکده و در حیات واقعی مشاهده کردم، زاهدی که در گوشه نشسته و سالکِ راه صداقت باشد ندیدم.
چون در میخانه از احببت وان اعرف گشود
جمله عالم ز جام عشق شد مست وداد
هوش مصنوعی: زمانی که در میخانه از عشق و محبت سخن به میان آمد، همه‌ی افراد حاضر در جهان از جام عشق سرمست شدند و از آن بهره‌مند گردیدند.
برمزید آمد بملک عاشقی چون بایزید
هرکه در بازار عشقش داد خود را بر مزاد
هوش مصنوعی: عاشقان در عرصه عشق همچون بایزید به فکر خریداری و معامله هستند؛ هر کسی که در این بازار عشق، جان و وجودش را به قیمت عشق عرضه کند.
چون اسیری هرکه در اقلیم معنی حاکم است
هست اورا کمترین چاکر فریدون و قباد
هوش مصنوعی: هر کسی که در دنیای معنا و شناخت، مقام و قدرتی دارد، به مانند یک اسیر است. او حتی از کمترین خدمتگزاران پادشاهان بزرگ مانند فریدون و قباد هم کمتر است.