گنجور

شمارهٔ ۱۷۲

از شاهد و می گر خبری هست بگوئید
چون باده پرستی هنری هست بگوئید
در کوی خرابات فنا سالک ره را
جز عشق اگر راهبری هست بگوئید
معشوق مرا کز غم او بیدل و دینم
با عاشق بیدل نظری هست بگوئید
غیر از رخ جانان که شد او مطلع انوار
در دور اگر ماه و خوری هست بگوئید
جز رفتن این مرتبه قید باطلاق
درسیر و سلوک ار سفری هست بگوئید
چون غمزه فتان تو ای ماه پری رو
در دور قمر فتنه گری هست بگوئید
از بهر خمار اشکن اگر صاف اگر درد
در میکده گر ماحضری هست بگوئید
جز زاهد رعنا که بود مانع عشاق
در عشق اگر دردسری هست بگوئید
چون پیر مغان عارف اسرار کماهی
گر زانک بعالم دگری هست بگوئید
جز شادی وصل و غم هجران زخ یار
بالله که بهشت و سقری هست بگوئید
در کوی خرابات بقلاشی و رندی
گر خود ز اسیری بتری هست بگوئید

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از شاهد و می گر خبری هست بگوئید
چون باده پرستی هنری هست بگوئید
هوش مصنوعی: اگر از معشوق و شراب خبری دارید، بفرمایید، چرا که باده‌نوشی نیز خود هنری است.
در کوی خرابات فنا سالک ره را
جز عشق اگر راهبری هست بگوئید
هوش مصنوعی: در محله‌ای که سرشوق و مستی حکم‌فرماست، اگر کسی می‌خواهد راه را در پیش گیرد، تنها عشق می‌تواند او را هدایت کند.
معشوق مرا کز غم او بیدل و دینم
با عاشق بیدل نظری هست بگوئید
هوش مصنوعی: عاشق من به خاطر غم معشوقش دلشکسته و بی‌دین شده است. از شما خواهش دارم که نگاهی به حال او بیندازید و در موردش صحبت کنید.
غیر از رخ جانان که شد او مطلع انوار
در دور اگر ماه و خوری هست بگوئید
هوش مصنوعی: به جز چهره معشوق که منبع نورهاست، اگر در دور و زمانه‌ای دیگر هم ماه و خورشید وجود داشته باشند، باز هم بگوید که هیچ چیز به پای او نمی‌رسد.
جز رفتن این مرتبه قید باطلاق
درسیر و سلوک ار سفری هست بگوئید
هوش مصنوعی: جز این بار که می‌رویم، اگر سفر دیگری برای سیر و سلوک وجود دارد، بگویید.
چون غمزه فتان تو ای ماه پری رو
در دور قمر فتنه گری هست بگوئید
هوش مصنوعی: ای ماه زیبا و فریبنده، چون می‌خندید و ناز می‌کنید، در برابر زیبایی و جذابیت شما نقاط ضعفی در دیگران نمایان می‌شود.
از بهر خمار اشکن اگر صاف اگر درد
در میکده گر ماحضری هست بگوئید
هوش مصنوعی: اگر بخواهی درد و مشکلاتت را فراموش کنی، چه خوب و چه بد، به میکده برو و از شراب لذت ببر. اگر کسی در آنجا هست که حال تو را درک کند، با او بگو که چقدر دلتنگی و غم داری.
جز زاهد رعنا که بود مانع عشاق
در عشق اگر دردسری هست بگوئید
هوش مصنوعی: غیر از زاهد خوش‌چهره که مانع عشق‌ورزی عاشقان است، اگر مشکل یا دردی وجود دارد، بگویید.
چون پیر مغان عارف اسرار کماهی
گر زانک بعالم دگری هست بگوئید
هوش مصنوعی: چون سالخورده‌ای که به حقیقت‌های عمیق آگاهی دارد، اگر چه در دنیای دیگری زندگی می‌کند، باید بگویی که او از آن عالم آگاه است.
جز شادی وصل و غم هجران زخ یار
بالله که بهشت و سقری هست بگوئید
هوش مصنوعی: تنها شادی در وصل و غم جدایی از یار است که به خدا سوگند بهشت و مستی نیز همانند آن هستند.
در کوی خرابات بقلاشی و رندی
گر خود ز اسیری بتری هست بگوئید
هوش مصنوعی: در محله‌ی خراباتی‌ها، دیوانگی و بی‌خیالی وجود دارد. اگر خود را از بندگی و اسارت رها کرده‌ای، به دیگران خبر بده.