گنجور

شمارهٔ ۱۵

ای دوست نقاب زلف بگشا
بی پرده بما جمال بنما
حیفست جمال ذات مطلق
مخفی شده در صفات و اسما
رخسار تو گر نقاب برداشت
هر ذره نمود مهر والا
در کسوت صورتست و معنی
پیوسته جمال دوست پیدا
در پرتو حسن اوست حیران
جان و دل عاشقان شیدا
بگشود صبا گره ز زلفت
از دام بلا رهید جانها
هر دم بلباس غیر آن یار
بر جمله جهان نمود خود را
پیداست ز روی ماه رویان
خورشید جمال دلبر ما
هر لحظه بنقش دیگر آن یار
بر دیده دل شود هویدا
گه خضر و گهی مسیح گردد
گه آدم و نوح و گاه حوا
آزاده ز قید شد اسیری
تا دید جمال دوست هر جا

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دوست نقاب زلف بگشا
بی پرده بما جمال بنما
هوش مصنوعی: ای دوست، پرده از زلف‌های خود بردار و به ما نمایشی از زیبایی‌ات بده.
حیفست جمال ذات مطلق
مخفی شده در صفات و اسما
هوش مصنوعی: چه خوب است که زیبایی و ذات مطلق که در صفات و نام‌ها پنهان شده، شناخته شود.
رخسار تو گر نقاب برداشت
هر ذره نمود مهر والا
هوش مصنوعی: اگر چهره‌ات نقابش را بردارد، هر ذره از آن نشان‌دهنده‌ی زیبایی و عظمت تو خواهد بود.
در کسوت صورتست و معنی
پیوسته جمال دوست پیدا
هوش مصنوعی: در پوشش ظاهری، حقیقت و زیبایی دوست همواره نمایان است.
در پرتو حسن اوست حیران
جان و دل عاشقان شیدا
هوش مصنوعی: در نور زیبایی او، جان و دل عاشقان حیرت‌زده و شیدا شده‌اند.
بگشود صبا گره ز زلفت
از دام بلا رهید جانها
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی گیسوانت را گشود و جان‌ها را از دام بلا آزاد کرد.
هر دم بلباس غیر آن یار
بر جمله جهان نمود خود را
هوش مصنوعی: هر لحظه، آن یار با نمایشی متفاوت در برابر همه جهان حاضر می‌شود.
پیداست ز روی ماه رویان
خورشید جمال دلبر ما
هوش مصنوعی: آشکار است که زیبایی چهره محبوب ما، همچون تابش نور خورشید بر چهره ماه، درخشان و دلنواز است.
هر لحظه بنقش دیگر آن یار
بر دیده دل شود هویدا
هوش مصنوعی: هر لحظه، تصویر جدیدی از آن معشوق در دل و چشمانم آشکار می‌شود.
گه خضر و گهی مسیح گردد
گه آدم و نوح و گاه حوا
هوش مصنوعی: گاهی انسان به مقام و ویژگی‌های خضر و مسیح دست می‌یابد و گاهی نیز به صفات آدم، نوح و حوا تبدیل می‌شود.
آزاده ز قید شد اسیری
تا دید جمال دوست هر جا
هوش مصنوعی: آزاد شده از بند و محدودیت اسیری که زیبایی دوست را در هر مکان می‌بیند.