شمارهٔ ۱۰
پیش از بنای دیر جهان دیر سالها
با دوست بودهایم به انواع حالها
سرخوش ز جام وصل و در آغوش یار خود
بودیم بیجفای رقیب و ملالها
معشوق را به ما نظری عاشقانه هست
ورنه چرا کند همه غنج و دلالها
در هر لباس روی نماید به دلبری
گر شرح عشوههاش بگویم فیالها
هردم رخش به نقش دگر جلوه میکند
بیرون ز حصر حسن تو دارد مثالها
در تاب حسن تو دل و جان مست و بیخودست
ناید جمال دوست به شرح و مقالها
هردم ظهور خاص نماید اسیریا
او را به ماست این همه نوعی وصالها
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پیش از بنای دیر جهان دیر سالها
با دوست بودهایم به انواع حالها
هوش مصنوعی: قبل از اینکه این جهان شکل بگیرد و به وجود بیاید، ما سالهای زیادی با هم دوستانه بودهایم و در شرایط مختلف کنار هم بودهایم.
سرخوش ز جام وصل و در آغوش یار خود
بودیم بیجفای رقیب و ملالها
هوش مصنوعی: ما در حال خوشی و شادی بودیم و در آغوش معشوق خود بودیم، بیآنکه از حسادت دیگران یا نگرانیهای کوچک رنج ببریم.
معشوق را به ما نظری عاشقانه هست
ورنه چرا کند همه غنج و دلالها
هوش مصنوعی: محبوب به ما با نگاهی عاشقانه مینگرد، وگرنه چرا باید همه این حرکات و ناز و کرشمه را انجام دهد؟
در هر لباس روی نماید به دلبری
گر شرح عشوههاش بگویم فیالها
هوش مصنوعی: در هر شکل و ظاهری، زیبایی او خود را نشان میدهد و اگر بخواهم از ناز و عشوههایش بگویم، به تخیلات و رویاها میرسم.
هردم رخش به نقش دگر جلوه میکند
بیرون ز حصر حسن تو دارد مثالها
هوش مصنوعی: هر لحظه چهرهاش تغییر میکند و جلوهای نو به نمایش میگذارد، و زیبایی تو در این تنوع مثالهای فراوانی دارد.
در تاب حسن تو دل و جان مست و بیخودست
ناید جمال دوست به شرح و مقالها
هوش مصنوعی: زیبایی تو باعث شده که قلب و جانم به شدت تحت تأثیر قرار بگیرند و به حالت شیدایی و بیخودی برسند؛ زیرا هیچ کلام و توضیحی نمیتواند زیبایی دوست را به درستی توصیف کند.
هردم ظهور خاص نماید اسیریا
او را به ماست این همه نوعی وصالها
هوش مصنوعی: هر لحظه یکی از اسرار جدید نمایان میشود، و ما از برکات این وصالهای متفاوت بهرهمندیم.