بخش ۵۸ - حکایت
زاهدی بودست در ایام پیش
از خلایق در صلاح و زهد بیش
بهر ح ق از خلق گشته منقطع
روز و شب حکم خدا را متبع
جز به یادش بر نیاوردی نفس
در گذشته از هوی و از هوس
نفس او پیوسته در رنج و تعب
بر خلاف طبع بودی در طلب
شب نیاسودی ز ذکر و طاعتش
صرف ورد و فکر روز و ساعتش
ترک دنیا گفته بهر آخرت
گشته روح محض آن عیسی صفت
حاکم آن ملک روزی از قضا
کرد لشکر جمع از بهر غزا
در دل زاهد درآمد خاطری
کز غزا خواهم که یابم هم بری
رکن اسلام است با کافر جهاد
هر که او بی بهره شد غافل فتاد
گر کشم من کافری را غازیم
ور کشندم در شهادت می زیم
گفت بل احیا خدای لایزال
در حق این کشتگان بی قیل و قال
چون درین معنی نمود او عزم جزم
پرتوی افکند بر وی نور عزم
گفت این خاطر اگر شیطانی است
بی نصیب از رحمت رحمانی است
کار شیطان نیست غیر از ره زدن
کی توان از شر نفس ایمن شدن
چون به ظاهر فرق نتوانست کرد
کاین ز شیطانست یا رحمن فرد
گشت مضطر در میان این و آن
از خدا الهام آمد در زمان
خاطر شیطانی است این خاطرات
حق همی داند نهان و ظاهرت
گفت می خواهم بدانم تا چرا
نفس شیطانی کند میل غزا
این همه محنت چرا بر خود نهد
از چه او خود را به کشتن می دهد
آمد الهامش که نفس پر دغا
زان همی خواند ترا سوی غزا
تا مگر او در غزا گردد شهید
زان شهادت شهرتی آید پدید
هر یکی گویند از خاص و عوام
کز غزا کشته شد آن خیرالانام
والذین جاهدوا در شأن اوست
بود زاهد شد شهید راه دوست
هم بماند نام نیکش در جهان
هم بیابد از ریاضت او امان
زین حکایت ماند زاهد در عجب
کو وفات خویش خواهد با طرب
تا شود مشهور نامش زین سبب
بهر شهرت جان دهد ای بوالعجب
لاتکلنی گفت خیر الانبیا
وا ن هل با نفس ما را ای خدا
هر که می گردد خلاص از نفس شوم
هست قدرش برتر از درک فهوم
گر بکشتی نفس را رستی ز غم
گو نشین فارغ ز لذات و الم
هر که او در دین و مذهب باریاست
گر بمیرد از خودی نفسش خطاست
بخش ۵۷ - اشارت به سخنان عیسی علیه السلام: عیسی مریم که روح اللّه بودبخش ۵۹ - در بیان اموات: چار کون آمد ممات سالکان
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زاهدی بودست در ایام پیش
از خلایق در صلاح و زهد بیش
هوش مصنوعی: در روزگاران گذشته، مردی زاهد بود که در زندگی خود به اخلاق نیک و پرهیز از دنیا اهتمام زیادی داشت.
بهر ح ق از خلق گشته منقطع
روز و شب حکم خدا را متبع
هوش مصنوعی: به خاطر حق، از مردم جدا شدهام و در طول روز و شب فقط از دستورات خدا پیروی میکنم.
جز به یادش بر نیاوردی نفس
در گذشته از هوی و از هوس
هوش مصنوعی: فقط به یاد او بود که نفس کشیدی و در گذشته، از آرزوها و خواستههای دل دور بودی.
نفس او پیوسته در رنج و تعب
بر خلاف طبع بودی در طلب
هوش مصنوعی: روح او همیشه در درد و مشقت بود، برخلاف طبیعتش که در جستجوی آرامش و راحتی است.
شب نیاسودی ز ذکر و طاعتش
صرف ورد و فکر روز و ساعتش
هوش مصنوعی: شب به پایان نرسید و از یاد و عبادتش غافل نشدم و در روز و ساعتش به فکر و ذکر مشغول بودم.
ترک دنیا گفته بهر آخرت
گشته روح محض آن عیسی صفت
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر رسیدن به آخرت از دنیا دست کشیده و روح او به پاکی و صفای عیسی است.
حاکم آن ملک روزی از قضا
کرد لشکر جمع از بهر غزا
هوش مصنوعی: حاکم آن سرزمین روزی به طور ناگهانی تصمیم به جمعآوری نیروها گرفت تا به جنگ برود.
در دل زاهد درآمد خاطری
کز غزا خواهم که یابم هم بری
هوش مصنوعی: در دل زاهد، اندیشهای به وجود آمد که از جنگ و نبرد میخواهم تا بتوانم به هدف خود برسم.
رکن اسلام است با کافر جهاد
هر که او بی بهره شد غافل فتاد
هوش مصنوعی: جهاد علیه کافران یکی از ارکان اسلام است و کسی که از آن بیخبر و غافل باشد، در خطر سقوط و گمراهی قرار دارد.
گر کشم من کافری را غازیم
ور کشندم در شهادت می زیم
هوش مصنوعی: اگر من کافری را بگیرم، او غرق در عذاب میشود و اگر مرا بکشند، درراستای شهادت جان میسپارم.
گفت بل احیا خدای لایزال
در حق این کشتگان بی قیل و قال
هوش مصنوعی: خدای بینهایت در مورد این کشتهشدگان بدون تشریفات و با صراحت، اعلام کرد که آنها را زنده خواهد کرد.
چون درین معنی نمود او عزم جزم
پرتوی افکند بر وی نور عزم
هوش مصنوعی: در این مفهوم، هنگامی که او تصمیم و اراده قطعی خود را نشان داد، نوری از عزم و ارادهاش بر آن مفهوم تابید.
گفت این خاطر اگر شیطانی است
بی نصیب از رحمت رحمانی است
هوش مصنوعی: اگر این فکر و خیال شیطانی باشد، مطمئناً از رحمت و بخشش الهی بیبهره است.
کار شیطان نیست غیر از ره زدن
کی توان از شر نفس ایمن شدن
هوش مصنوعی: کار شیطان فریب دادن و به بیراهه کشاندن انسانهاست. دوری از وسوسههای نفس و ایمن ماندن از آن، کار آسانی نیست.
چون به ظاهر فرق نتوانست کرد
کاین ز شیطانست یا رحمن فرد
هوش مصنوعی: وقتی انسان نتواند به راحتی تشخیص دهد که چیزی از شیطان است یا از رحمان، در واقع در دنیای ظاهری دچار سردرگمی شده است.
گشت مضطر در میان این و آن
از خدا الهام آمد در زمان
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و ناچار بودن میان دو گزینه، الهام الهی به او در زمان مناسب رسید.
خاطر شیطانی است این خاطرات
حق همی داند نهان و ظاهرت
هوش مصنوعی: این یادآوریها از طرف نفس شیطانی است و در واقع، حق در دل و ظاهر تو این را میداند.
گفت می خواهم بدانم تا چرا
نفس شیطانی کند میل غزا
هوش مصنوعی: میگوید میخواهم بفهمم چرا نفس انسان گاهی به گناه و کارهای ناپسند تمایل پیدا میکند.
این همه محنت چرا بر خود نهد
از چه او خود را به کشتن می دهد
هوش مصنوعی: چرا این قدر رنج و درد را به خود میپذیرد و از چه دلیلی خودش را به زحمت میاندازد؟
آمد الهامش که نفس پر دغا
زان همی خواند ترا سوی غزا
هوش مصنوعی: الهامش آمد تا تو را به سوی جنگ و نبرد هدایت کند، زیرا نفس فریبی تو را فرا میخواند.
تا مگر او در غزا گردد شهید
زان شهادت شهرتی آید پدید
هوش مصنوعی: شاید او در نبرد به مقام شهید نائل شود و از آن شهادت، نام و آوازهای به وجود آید.
هر یکی گویند از خاص و عوام
کز غزا کشته شد آن خیرالانام
هوش مصنوعی: هر کس از خاص و عام میگوید که آن بهترین انسان (پیامبر) در جنگ کشته شد.
والذین جاهدوا در شأن اوست
بود زاهد شد شهید راه دوست
هوش مصنوعی: کسانی که در راه او تلاش و مجاهدت کردند، تبدیل به زاهدانی شدند که در مسیر عشق و دوستی به خدا جان خود را فدای او کردند.
هم بماند نام نیکش در جهان
هم بیابد از ریاضت او امان
هوش مصنوعی: اگر انسان نام نیکی از خود بر جا بگذارد، به سبب تلاش و سختکوشیاش در زندگی، در دنیا مورد احترام و آرامش خواهد بود.
زین حکایت ماند زاهد در عجب
کو وفات خویش خواهد با طرب
هوش مصنوعی: زاهد از این داستان در شگفتی است که چگونه میتواند به مرگ خود با خوشحالی و شادابی نگاه کند.
تا شود مشهور نامش زین سبب
بهر شهرت جان دهد ای بوالعجب
هوش مصنوعی: برای اینکه نامش مشهور شود، به خاطر همین، جان خود را فدای شهرت میکند، ای شگفتانگیز!
لاتکلنی گفت خیر الانبیا
وا ن هل با نفس ما را ای خدا
هوش مصنوعی: با من به خوبی رفتار کن، ای خدای بزرگ، زیرا من مانند دیگران نیستم و از حقیقت آگاه هستم.
هر که می گردد خلاص از نفس شوم
هست قدرش برتر از درک فهوم
هوش مصنوعی: هر کس از شر نفسِ بد خود رهایی یابد، ارزش و مقامش بالاتر از درک و فهم دیگران است.
گر بکشتی نفس را رستی ز غم
گو نشین فارغ ز لذات و الم
هوش مصنوعی: اگر نفس خود را کنار بزاری، از غمها رهایی مییابی، بگو نشین و فارغ باش از لذتها و دردها.
هر که او در دین و مذهب باریاست
گر بمیرد از خودی نفسش خطاست
هوش مصنوعی: هر کسی که در دین و مذهب برتری دارد، اگر از خودخواهی بمیرد، به خود او لطمه زده است.