گنجور

بخش ۵۶ - حکایت

پیر بغدادی جنید نامدار
آن انیس حضرت پرودگار
آنکه در فضل و کمال معنوی
بی نظیری بود گر واقف شوی
گفت سی سالست تا گوید سخن
از زبان من خدا دایم به من
هستی من نیست خود اندر میان
از جنید اینجا نمی یابم نشان
نیست خلقان را از این معنی خبر
ای دریغا دیدۀ صاحبنظر
غیرت حق چشمها بردوخته
آرزویش هر دو کون افروخته
هر دو عالم غرق دریای وصال
در فراقش گشته از غم پایمال
یار در آغوش و گوید یار کو
دیده بگشا بعد از آن دیدار جو
یادم آمد قصه ماهی و آب
شرح حال تست از روی صواب
غرق آب و آب جوید روز و شب
وصل از هجران نداند ای عجب
آب می جویی ز جهل ای ناتمام
غرق در آبی ز سر تا پا مدام
شادی از غم وانمیدانی چرا
وصل را هجران همی خوانی چرا
دایۀ غیرت ترا در خواب کرد
گر شدی بیدار وارستی ز درد
گر بدانی عین حکمت هاست این
مشهد رندان بی پرواست این
علم این کم جو ز اوراق کتاب
گر ز دل جویی بود عین صواب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیر بغدادی جنید نامدار
آن انیس حضرت پرودگار
هوش مصنوعی: یک مرد بزرگ و معروف از بغداد به نام جنید که همدم و دوست خداوند است.
آنکه در فضل و کمال معنوی
بی نظیری بود گر واقف شوی
هوش مصنوعی: کسی که در فضیلت و کمال معنوی بی‌نظیر است، اگر به عمق وجود او پی ببری.
گفت سی سالست تا گوید سخن
از زبان من خدا دایم به من
هوش مصنوعی: سی سال است که سخن گویی از زبان من آغاز شده و خدا همواره با من است.
هستی من نیست خود اندر میان
از جنید اینجا نمی یابم نشان
هوش مصنوعی: وجود من وجودی ندارد و خودم را در اینجا پیدا نمی‌کنم؛ از جنید، نشانی نمی‌یابم.
نیست خلقان را از این معنی خبر
ای دریغا دیدۀ صاحبنظر
هوش مصنوعی: مردم از این مفهوم آگاه نیستند، آه، چه افسوس که تنها نگران و مسلط بر این موضوع اندیشیده‌اند.
غیرت حق چشمها بردوخته
آرزویش هر دو کون افروخته
هوش مصنوعی: شوق و غیرت عشق، همه دیده‌ها را به سوی محبوب متوجه کرده و دل‌ها را مشتاق و پرشور ساخته است.
هر دو عالم غرق دریای وصال
در فراقش گشته از غم پایمال
هوش مصنوعی: تمامی عالم در دریاى محبت و وصال او غرق شده‌اند، اما به خاطر جدایی‌اش در درد و غم دست و پا می‌زنند.
یار در آغوش و گوید یار کو
دیده بگشا بعد از آن دیدار جو
هوش مصنوعی: دوست در آغوشم است و می‌گوید: "یار کجاست؟" چشم‌هایت را بگشا و بعد از آن دیدار، بگرد.
یادم آمد قصه ماهی و آب
شرح حال تست از روی صواب
هوش مصنوعی: به یادم آمد داستانی که مربوط به ماهی و آب است؛ این داستان، بیانگر وضعیت توست، درست و به‌جا.
غرق آب و آب جوید روز و شب
وصل از هجران نداند ای عجب
هوش مصنوعی: انسان در دریا غرق شده و هر روز و شب در تلاش است تا به آب برسد، اما از دوری و جدایی خبر ندارد، چه شگفت‌انگیز.
آب می جویی ز جهل ای ناتمام
غرق در آبی ز سر تا پا مدام
هوش مصنوعی: ای ناتمام، تو در جهل خود غرق شده‌ای و همواره در آب به دنبال حقیقت می‌گردی.
شادی از غم وانمیدانی چرا
وصل را هجران همی خوانی چرا
هوش مصنوعی: چرا از غم ناامید می‌شوی و به جای اینکه به شادی فکر کنی، جدایی را به وصل ترجیح می‌دهی؟
دایۀ غیرت ترا در خواب کرد
گر شدی بیدار وارستی ز درد
هوش مصنوعی: نگران نباش، حس غیرت و غیرت تو را از خواب بیدار کرده، اگر بیدار شوی و از درد و رنج رها شوی.
گر بدانی عین حکمت هاست این
مشهد رندان بی پرواست این
هوش مصنوعی: اگر به درستی ببینی، این مکان پر از دانش و حکمت است و محل تجمع افرادی است که جسور و بی‌پروا هستند.
علم این کم جو ز اوراق کتاب
گر ز دل جویی بود عین صواب
هوش مصنوعی: دانش را فقط از ورق‌های کتاب نخواه، اگر به دنبال حقیقتی درست هستی، باید از دل خود آگاهی را جستجو کنی.