گنجور

بخش ۲۶ - در جامعیت انسان و تطابق میان آفاق و انفس به مقتضای سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق و طریق معرفت نفس و خدا بحکم: من عرف نفسه فقد عرفه ربه.

تو به معنی جان جمله عالمی
هر دو عالم خود تویی بنگر دمی
لوح محفوظ است در معنی دلت
هر چه می جویی شود زو حاصلت
در حقیقت خود تویی ام الکتاب
هم ز خود آیات حق را بازیاب
صورت نقش الهی خود تویی
عارف اشیا کماهی خود تویی
تو به معنی برتری از انس و جان
هر چه بینی خود تویی نیکو بدان
انتخاب نسخه عالم تویی
سرشناس علم الآدم تویی
از کمال قدرتش بین بی شکی
کو دو عالم را نماید در یکی
نقش آدم را رقم نوعی زند
کو دو عالم را از او پنهان کند
در سه گز قالب نماید او عیان
هر چه بود و هر چه باشد در جهان
بحر عمان آمده در کوزه ای
کرده عالم از درش دریو زه ای
هست انسان برزخ نور و ظلم
مطلع الفجرش از این گفتند هم
برزخ جامع خط موهوم اوست
چون نماید وهم تو معلوم اوست
آنچه مطلوب جهان شد در جهان
هم تو داری بازجو از خود نشان
من عرف زان گفت شاه اولیا
عارف خودشو که بشناسی خدا
دانش آفاق از انفس بخوان
تاکه گردی عارف اسراردان
گر همی خواهی که گردی حق شناس
خویش را بشناس ن ه ا ز راه قیاس
بل ز راه کشف و تحقیق و یقین
عارف خود شو که حقدانیست این
گر به سر خود بیابی تو رهی
هم ز خود هم از خدا تو آگهی
هم ملک هم نه ف ل ک بشناختی
چون به کنه خویشتن ره یافتی
چون بدانی تو کماهی خویش را
علم عالم حاصل آید مر ترا
کی شود این سر ترا علم الیقین
تا نگردی محو حق ای نازنین
چون به عشق دوست باشی جانف شان
پر ز خود بینی همه کون و مکان
شد مقید روح تو در حبس تن
کی توانی کرد فهم این سخن
تا نگردی بیخبر از خود تمام
کی خبر یابی ز حق ای نیکنام
گر بقا خواهی فن ا شو کاین فنا
چون به معنی بنگری باشد بقا
گر به کنه خود ترا باشد رهی
از خدا و خلق بی شک آگهی
آنکه سبحانی همی گفت آن زمان
این معانی گشته بود او را عیان
هم از این رو گفت آن بحر صفا
نیست اندر جبه ام غیر خدا
آن انا الحق کشف این معنی نمود
گر به صورت پیش تو دعوی نمود
لیس فی الدارین آنکو گفته است
در این معنی چه نیکو سفته است
هر کس این معنی به نوعی باز گفت
گر نهان و گر عیان این راز گفت
هر که این ره را به پایان برده است
هم از این معنی بیانی کرده است
گر ه می خواهی که یابی زو نشان
سر بنه بر خاک پای کاملان
گر به امر پیر رفتی این طریق
مست گردی عاقبت هم زین رحیق
چون نماند از تویی با تو اثر
بیگمان یابی از این معنی خبر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو به معنی جان جمله عالمی
هر دو عالم خود تویی بنگر دمی
هوش مصنوعی: تو روح زندگی همه جهان هستی و هر دو عالم وجود تو هستند، برای یک لحظه به این حقیقت توجه کن.
لوح محفوظ است در معنی دلت
هر چه می جویی شود زو حاصلت
هوش مصنوعی: کتابی از رازهای درونت وجود دارد که هر چه به دنبالش بگردی، آنچه می‌خواهی را از آن به دست می‌آوری.
در حقیقت خود تویی ام الکتاب
هم ز خود آیات حق را بازیاب
هوش مصنوعی: در واقع، تو خود کتاب هستی و از خودت می‌توانی نشانه‌های حقیقت را پیدا کنی.
صورت نقش الهی خود تویی
عارف اشیا کماهی خود تویی
هوش مصنوعی: چهره خداوند در عالم را تو هستی، ای عارف؛ همچنان که خودت به ماهیت خود آگاهی.
تو به معنی برتری از انس و جان
هر چه بینی خود تویی نیکو بدان
هوش مصنوعی: تو برتر از انسان و روح هستی و هر آنچه می‌بینی، در واقع خودت را به خوبی بشناس.
انتخاب نسخه عالم تویی
سرشناس علم الآدم تویی
هوش مصنوعی: تو انتخاب‌گر بهترین‌ها هستی و در علم، مشهور و شناخته‌شده‌ای.
از کمال قدرتش بین بی شکی
کو دو عالم را نماید در یکی
هوش مصنوعی: با قدرت فوق‌العاده‌اش می‌توان دید که چگونه دو جهان را در یک لحظه به نمایش می‌گذارد.
نقش آدم را رقم نوعی زند
کو دو عالم را از او پنهان کند
هوش مصنوعی: آدم را به گونه‌ای آفریده‌اند که می‌تواند دنیا را از دید دیگران پنهان کند.
در سه گز قالب نماید او عیان
هر چه بود و هر چه باشد در جهان
هوش مصنوعی: او در مدت کوتاهی می‌تواند هر چه در گذشته بوده و هر چه در آینده خواهد بود را به وضوح نشان دهد.
بحر عمان آمده در کوزه ای
کرده عالم از درش دریو زه ای
هوش مصنوعی: به سادگی می‌توان گفت که این بیت به تلاش انسان برای جمع آوری دانشی بی‌پایان اشاره دارد. در واقع، اشاره می‌کند که کسی توانسته است یک دریا را در یک کوزه بگنجاند، به طوری که نشان‌دهنده قدرت و ظرفیت او در دسترسی به معارف و بینش‌های بزرگ است. این نکته بر آرزوی بشر برای فهم و درک بهتر از جهان و رازهای آن تأکید دارد.
هست انسان برزخ نور و ظلم
مطلع الفجرش از این گفتند هم
هوش مصنوعی: انسان یک حالت میانه است بین نور و ظلمت، و می‌توان گفت که روشنایی او از آغاز بیداری و آگاهی‌اش نشأت می‌گیرد.
برزخ جامع خط موهوم اوست
چون نماید وهم تو معلوم اوست
هوش مصنوعی: برزخ، جایی است که میان دو حالت یا دو چیز قرار دارد و در اینجا به حالت مجازی و خیالی اشاره می‌کند. در این بیت به وضوح دیده می‌شود که آنچه در ذهن و خیال ماست، می‌تواند واقعیتی را به نمایش بگذارد که شبیه به حقیقت است، اما در واقعیت، چیز دیگری است. این تصور به ما می‌آموزد که هیچ چیز همیشه آن‌گونه که به نظر می‌رسد نیست و باید به عمق موضوعات توجه کنیم.
آنچه مطلوب جهان شد در جهان
هم تو داری بازجو از خود نشان
هوش مصنوعی: هر چیزی که در این دنیا مورد خواست و آرزوی مردم است، تو نیز آن را در درون خود داری. فقط کافی است که از خودت بپرسی و آن را پیدا کنی.
من عرف زان گفت شاه اولیا
عارف خودشو که بشناسی خدا
هوش مصنوعی: اگر کسی عارف و اهل معرفت را بشناسد، در واقع او خدا را شناخته است.
دانش آفاق از انفس بخوان
تاکه گردی عارف اسراردان
هوش مصنوعی: علم و آگاهی را در جهان بیرونی و در دل خود بیاب و فرا بگیر تا به حقیقت و رازهای زندگی پی ببری.
گر همی خواهی که گردی حق شناس
خویش را بشناس ن ه ا ز راه قیاس
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی که به شناخت واقعی برسید، شناختن حقایق را از طریق قیاس و مشابهت نکن، بلکه به درک عمیق از واقعیت بپرداز.
بل ز راه کشف و تحقیق و یقین
عارف خود شو که حقدانیست این
هوش مصنوعی: برای رسیدن به درک و آگاهی واقعی، خود را به جستجو و تحقیق متمرکز کن، زیرا در این مسیر، احساس حسرت و تنگ نظری وجود ندارد.
گر به سر خود بیابی تو رهی
هم ز خود هم از خدا تو آگهی
هوش مصنوعی: اگر به حقیقت وجود خود پی ببری و راهی برای شناخت پیدا کنی، هم از خود آگاه خواهی شد و هم از خدایی که درون توست.
هم ملک هم نه ف ل ک بشناختی
چون به کنه خویشتن ره یافتی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی انسان به عمق وجود خود و درک درستی از خود برسد، می‌تواند به شناختی از جهان و حقایق آن نیز دست یابد. به عبارت دیگر، شناخت خود مقدمه‌ای برای شناخت دنیای بیرونی است.
چون بدانی تو کماهی خویش را
علم عالم حاصل آید مر ترا
هوش مصنوعی: زمانی که تو به درستی خود و ماهیت وجودی خود پی ببری، علم و آگاهی برای تو به دست می‌آید.
کی شود این سر ترا علم الیقین
تا نگردی محو حق ای نازنین
هوش مصنوعی: کی می‌خواهی به درک واقعی و یقین کامل دست یابی تا زمانی که محو حق و حقیقت نشوی، ای عزیز؟
چون به عشق دوست باشی جانف شان
پر ز خود بینی همه کون و مکان
هوش مصنوعی: وقتی به عشق دوست باشید، جان‌تان پر از خودتان می‌شود و همه چیز، چه در جهان و چه در مکان‌های دیگر، را از وجود خودتان مملو می‌بینید.
شد مقید روح تو در حبس تن
کی توانی کرد فهم این سخن
هوش مصنوعی: روح تو در قید و بند جسم قرار گرفته است، پس چگونه می‌توانی این سخن را درک کنی؟
تا نگردی بیخبر از خود تمام
کی خبر یابی ز حق ای نیکنام
هوش مصنوعی: تا زمانی که از خودت غافل نشده‌ای، هرگز نخواهی توانست حقیقت را بشناسی، ای نیک‌نام.
گر بقا خواهی فن ا شو کاین فنا
چون به معنی بنگری باشد بقا
هوش مصنوعی: اگر به دنبال جاودانگی هستی، به فنا و زوال پی‌ببند، زیرا وقتی به عمق معنا نگاه کنی، این فنا نیز خود نوعی بقای واقعی به حساب می‌آید.
گر به کنه خود ترا باشد رهی
از خدا و خلق بی شک آگهی
هوش مصنوعی: اگر به عمق وجود خود پی ببری، راهی به سوی خدا و مخلوقات پیدا خواهی کرد و به یقین به آگاهی می‌رسی.
آنکه سبحانی همی گفت آن زمان
این معانی گشته بود او را عیان
هوش مصنوعی: کسی که همواره به بزرگی و شکوه خداوند اشاره می‌کرد، در آن زمان به این حقیقت‌ها آگاه شده بود.
هم از این رو گفت آن بحر صفا
نیست اندر جبه ام غیر خدا
هوش مصنوعی: به همین دلیل است که گفتم در این جا هیچ چیز به جز خدا وجود ندارد و این مکان آرامش و صفا نیست.
آن انا الحق کشف این معنی نمود
گر به صورت پیش تو دعوی نمود
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر کسی حقیقت را به وضوح و روشنی نشان دهد، حتی اگر به ظاهر از خود ادعایی کند، آن ادعا قابل توجه نیست. بلکه آنچه مهم است، فهم و درک عمیق آن حقیقت است که با دیدن آن خود به خود روشن می‌شود.
لیس فی الدارین آنکو گفته است
در این معنی چه نیکو سفته است
هوش مصنوعی: در هیچ یک از دو جهان، آنچه گفته شده است بسیار زیبا و قابل تأمل است.
هر کس این معنی به نوعی باز گفت
گر نهان و گر عیان این راز گفت
هوش مصنوعی: هر کسی این مفهوم را به شیوه‌ای بیان کند، چه به صورت مخفی و چه به طور آشکار، این رمز و راز را گفته است.
هر که این ره را به پایان برده است
هم از این معنی بیانی کرده است
هوش مصنوعی: هر کسی که این مسیر را طی کرده و به پایان رسانده، درباره این مفهوم نیز توضیحاتی ارائه داده است.
گر ه می خواهی که یابی زو نشان
سر بنه بر خاک پای کاملان
هوش مصنوعی: اگر به دنبال هوی و نشانه‌ای از آن هستی، سر خود را بر خاک پای کاملان بگذار.
گر به امر پیر رفتی این طریق
مست گردی عاقبت هم زین رحیق
هوش مصنوعی: اگر به دستورات استاد عمل کنی و در این مسیر قدم برداری، در نهایت به خوشی و سرمستی خواهی رسید.
چون نماند از تویی با تو اثر
بیگمان یابی از این معنی خبر
هوش مصنوعی: زمانی که هیچ نشانی از تو در وجودت باقی نماند، مطمئناً از این معنا آگاه خواهی شد.