گنجور

بخش ۱۸ - در بیان اقسام سالکان راه اله و تفاوت مراتب ایشان

چار قسم اند سالکان راه دین
حال هر یک را زمن بشنو یقین
اولین مجذوب سالک آمدست
کاول از جذبه به حق واصل شدست
حق فرستادش به سوی خلق زود
تا که خلقان جهان را ره نمود
با همه قربی که دارد با خدا
از ریاضت نیست یک ساعت جدا
زانکه هر کو مقتدای راه شد
از بد و نیک مقام آگا ه شد
گر نباشد در عمل ثابت قدم
چون رهاند خلق را از دست غم
مقتدا چون در ریاضت قایمست
تابعش را میل طاعت دایمست
زانکه باشد تابع اعمال پیر
هر مرید صادق از صدق ضمیر
دیگر آنکه شأن حق بیغایت است
هر زمانش نوع دیگر آیت است
چونکه معروف است بیحد لاجرم
معرفت بیغایت آید نیز هم
عمرها گر او ریاضت می کند ‌
روز و شب را صرف طاعت می کند
دم بدم بیند جمال دیگر او
لاجرم دایم بود در جست و جو
گر دو صد سال ا ندرین ره می رود
هر دم از هر نوع حیران می شود
در نماز از بس که بر پا ایستاد
عاقبت در پاش آماس اوفتاد
حال پیغمبر نگر با آن کمال
فاستقم بودش خطاب از ذوالجلال
سورۀ طه بدان نازل شدست
غیرت خلق جهان این آمدست
رهنمایی لایق آن کاملست
کو ز خود فانی، به جانان واصلست
نیست اکمل در طریقت زو کسی
جز خدا او را نباشد مونسی
سالها باید فلک بر سر رود
تاکه پیری اینچنین پیدا شود
و آن دوم را سالک مجذوب خوان
کو سلوکی کرد و از هستی برست
در ریاضت در عبادت سالها
کرد سعی و گشت قابل جذبه را
چون دل او قاب ل انوار شد
جان پاکش قابل اسرار شد
شاهباز جذبه او را در ربود
جان او شد محرم بزم شهود
در مقام وصل جانان راه یافت
از خدا جان و دل آگاه یافت
اینچنین کامل بجو گر رهروی
تا ز وصل دوست با بهره شوی
پس سیم مجذوب مطلق می شمر
کو ز تاب نور حق شد بیخبر
دایماً حیران دیدار خداست
از خیال عقل و دانشها جداست
از خودی بگذشت و واصل شد به دوست
مست سرمد از می دیدار اوست
او ز مستی گشت از خود بیخبر
دیگران را چون شود او راهبر
محتسب انکار ایشان گر کند
غیرت حق در دمش بی سر کند
کشته اند این قوم بر خوان خدا
کی بود انکار این مستان روا
رو به صدق دل بجو ز ایشان نظر
منکر تابع مشو ای بیخبر
چارمینش سالک بی جذبه است
کو سلوکی کرد و از هستی برست
او به عقل خویش این ره می رود
چون ندارد عشق کی واصل شود
چون نشد حالش به کوی عشق پست
از می هستی است او پیوسته مست
یا ندارد پیر تا پاکش کند
یا نهان دارد از او احوال خود
در ارادت گر شدی او مستقیم
با غم هجران کجا بودی ندیم
سد راه سالکان حق پرست
در میان پرده خلق بد شدست
سالک بی جذبه چون واصل نشد
در طریقت لاجرم کامل نشد
چون نشد واصل نباشد رهنما
زو مجو چیزی که هست او بینوا
باش مهمان کر یم ان ای پسر
با لئیمان کم نشین جان پدر
هر چه جویی از محل خود بجوی
با زمستان از گل و ریحان مگوی
اینچنین کس را اگر تابع شوی
ره نیابی عاقبت گردی غوی
زین چهار آن هر دو کاول گفته شد
مرشد راهند و این در سفته شد
زین دو کآخر شرح ایشان داده ام
رهبری هرگز نیا ید بیش و کم
وین یکی از خودپرستی بینواست
وان دگر از نور حق در خود فناست
این یکی را مستی خود پرده است
وان یکی خود را در او گم کرده است
این یکی از خود ره حق بسته است
وان دگر از خود زحق وارسته است
زانکه او مجذوب مطلق ابترست
صورت او زهر و معنی شکرست
رهبر راه طریقت او بود
کو به احکام شریعت می رود
سالک بی جذبه خود آگاه نیست
واقف این منزل و این راه نیست
از ره و منزل چو واقف نیست او
رهنمایی چون کند آخر بگو

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چار قسم اند سالکان راه دین
حال هر یک را زمن بشنو یقین
هوش مصنوعی: چهار دسته هستند پیروان راه دین، حال و وضعیت هر یک را با یقین از من بشنو.
اولین مجذوب سالک آمدست
کاول از جذبه به حق واصل شدست
هوش مصنوعی: نخستین کسی که با عشق و جذب به سوی خداوند رسید، سالکی است که در آغاز راه، از همین جاذبه به حقیقت رسید.
حق فرستادش به سوی خلق زود
تا که خلقان جهان را ره نمود
هوش مصنوعی: خداوند او را به سرعت به سوی مردم فرستاد تا به آن‌ها راه و روش زندگی را نشان دهد.
با همه قربی که دارد با خدا
از ریاضت نیست یک ساعت جدا
هوش مصنوعی: با اینکه رابطه نزدیکی با خداوند دارد، اما از تلاش و زحمت خود برای رسیدن به آن جدا نیست.
زانکه هر کو مقتدای راه شد
از بد و نیک مقام آگا ه شد
هوش مصنوعی: از آنجا که هر کس رهبری و پیشوایی را در زندگی‌اش انتخاب کند، به خوبی و بدی‌های مسیرش آگاه می‌شود.
گر نباشد در عمل ثابت قدم
چون رهاند خلق را از دست غم
هوش مصنوعی: اگر شخصی در عمل ثابت قدم نباشد، نمی‌تواند دیگران را از غم و مشکلات نجات دهد.
مقتدا چون در ریاضت قایمست
تابعش را میل طاعت دایمست
هوش مصنوعی: وقتی پیشوای راهنما در عبادت و ریاضت ایستاده است، پیروان او همیشه تمایل به اطاعت از او دارند.
زانکه باشد تابع اعمال پیر
هر مرید صادق از صدق ضمیر
هوش مصنوعی: زیرا هر مرید راستین به اعمال استادش وابسته است و این وابستگی به صداقت درون او بستگی دارد.
دیگر آنکه شأن حق بیغایت است
هر زمانش نوع دیگر آیت است
هوش مصنوعی: اینکه مقام و منزلت حق بی‌پایان و بی‌نهایت است، در هر زمانی به شکل و نماد جدیدی ظاهر می‌شود.
چونکه معروف است بیحد لاجرم
معرفت بیغایت آید نیز هم
هوش مصنوعی: مشهور است که هر چیز نامحدودی به ناچار معرفتی بی‌پایان می‌آورد.
عمرها گر او ریاضت می کند ‌
روز و شب را صرف طاعت می کند
هوش مصنوعی: اگر کسی تمام عمرش را در تلاش و زحمت برای خودسازی و پرستش خدا بگذرانید، به یقین در تمام روزها و شب‌ها به عبادت مشغول است.
دم بدم بیند جمال دیگر او
لاجرم دایم بود در جست و جو
هوش مصنوعی: او مدام زیبایی‌های دیگر او را می‌بیند، از این رو همیشه در تلاش و جست‌وجو است.
گر دو صد سال ا ندرین ره می رود
هر دم از هر نوع حیران می شود
هوش مصنوعی: اگر کسی در این مسیر به مدت دو صد سال هم پیوسته تلاش کند، هر لحظه از هر نوع شگفتی و حیرتی برخوردار می‌شود.
در نماز از بس که بر پا ایستاد
عاقبت در پاش آماس اوفتاد
هوش مصنوعی: شخصی که به طور مکرر در نماز ایستاده است، در نهایت به دلیل فشار و تلاش زیاد پایش ورم کرده است.
حال پیغمبر نگر با آن کمال
فاستقم بودش خطاب از ذوالجلال
هوش مصنوعی: نگاه کن به حال پیامبر که با آن کمال و زیبایی، از سوی خداوند بزرگ با او سخن گفته شده است.
سورۀ طه بدان نازل شدست
غیرت خلق جهان این آمدست
هوش مصنوعی: سوره طه به خاطر غیرت و شرافت مردم نازل شده است و این امر دلیل ظهور آن در دنیا است.
رهنمایی لایق آن کاملست
کو ز خود فانی، به جانان واصلست
هوش مصنوعی: راهنمایی که شایسته و کامل است، از خودگذشته و به حقیقتی بزرگ متصل شده است.
نیست اکمل در طریقت زو کسی
جز خدا او را نباشد مونسی
هوش مصنوعی: هیچ کسی در این راه به کمال نمی‌رسد مگر اینکه تنها خداوند او را همراه و مونس خود قرار دهد.
سالها باید فلک بر سر رود
تاکه پیری اینچنین پیدا شود
هوش مصنوعی: سال‌ها باید بگذرد تا سرنوشت و زمان به گونه‌ای رقم بخورد که نشانه‌های پیری و کهولت در انسان پیدا شود.
و آن دوم را سالک مجذوب خوان
کو سلوکی کرد و از هستی برست
هوش مصنوعی: سالی که به پیشرفت روحانی می‌پردازد و از دنیای مادی و وجود خود رهایی می‌یابد، سالک جذبی نامیده می‌شود.
در ریاضت در عبادت سالها
کرد سعی و گشت قابل جذبه را
هوش مصنوعی: شخصی سال‌ها در تلاش و عبادت بوده و کوشش زیادی کرده تا خود را آماده دریافت الهامات و جذبه‌های الهی کند.
چون دل او قاب ل انوار شد
جان پاکش قابل اسرار شد
هوش مصنوعی: وقتی دل او آماده دریافت نورها و روشنایی‌ها شد، جان پاکش نیز توانایی درک رازها و اسرار پیدا کرد.
شاهباز جذبه او را در ربود
جان او شد محرم بزم شهود
هوش مصنوعی: پرنده بزرگی که به خاطر زیبایی و جاذبه‌اش، روح و جان شخصی را به سوی خود می‌کشد و او را به دنیای مشاهده و تجربه‌های عمیق رهنمون می‌سازد.
در مقام وصل جانان راه یافت
از خدا جان و دل آگاه یافت
هوش مصنوعی: در ارتباط با معشوق، روح و دل انسان به حقیقتی عمیق دست می‌یابند و از شناخت خدا آگاهی پیدا می‌کنند.
اینچنین کامل بجو گر رهروی
تا ز وصل دوست با بهره شوی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به کمال برسی و از وصال دوست بهره‌مند شوی، باید اینگونه در پی راه و هدف خود تلاش کنی.
پس سیم مجذوب مطلق می شمر
کو ز تاب نور حق شد بیخبر
هوش مصنوعی: پس خود را در نظر بگیر که تحت تأثیر مطلق قرار گرفته و از درخشش نور حقیقت بی‌خبر است.
دایماً حیران دیدار خداست
از خیال عقل و دانشها جداست
هوش مصنوعی: همیشه در تعجب و شگفتی از دیدار خداوند است و این حالت از دوری و بیگانگی عقل و دانش ناشی می‌شود.
از خودی بگذشت و واصل شد به دوست
مست سرمد از می دیدار اوست
هوش مصنوعی: او از خود و افراد پیرامونش عبور کرد و به دوستی جاودان و سرمست رسید که از زیبایی او به وجد آمده است.
او ز مستی گشت از خود بیخبر
دیگران را چون شود او راهبر
هوش مصنوعی: او به خاطر مستی و شادی‌اش از خود بی‌خبر شده و حالا نمی‌تواند دیگران را هدایت کند.
محتسب انکار ایشان گر کند
غیرت حق در دمش بی سر کند
هوش مصنوعی: اگر محتسب (پلیس اخلاق) بر این موضوع (رفتارهای مردم) خرده بگیرد، اگر غیرت خداوند در میان باشد، او در آن لحظه بی‌سر خواهد شد.
کشته اند این قوم بر خوان خدا
کی بود انکار این مستان روا
هوش مصنوعی: این جمعیت را در جای پروردگار کشته‌اند، آیا درست است که وجود این شیدایان را انکار کنیم؟
رو به صدق دل بجو ز ایشان نظر
منکر تابع مشو ای بیخبر
هوش مصنوعی: به دنبال حقیقت و صداقت باش و به نظرات کسانی که حق را انکار می‌کنند، توجه نکن. ای کسی که از آنچه پیرامونت می‌گذرد بی‌خبر هستی، فریب آنها را نخور.
چارمینش سالک بی جذبه است
کو سلوکی کرد و از هستی برست
هوش مصنوعی: چهارمین شخصی که در راه سلوک قرار دارد، بدون جذبه و شیرینی خاصی است؛ زیرا او سلوکی را تجربه کرده و از قید و بندهای وجود خود رها شده است.
او به عقل خویش این ره می رود
چون ندارد عشق کی واصل شود
هوش مصنوعی: او با عقل خود بر این راه گام می‌گذارد، اما چون عشق ندارد، به حقیقت نخواهد رسید.
چون نشد حالش به کوی عشق پست
از می هستی است او پیوسته مست
هوش مصنوعی: وقتی حالش در کوی عشق تغییر نمی‌کند، چون همیشه به خاطر هستی‌اش مست و سرمست می‌باشد.
یا ندارد پیر تا پاکش کند
یا نهان دارد از او احوال خود
هوش مصنوعی: یا اینکه پیر و مدبر در کنار خودش ندارد که او را راهنمایی کند و پاک کند، یا اینکه او از احوال خودش چیزی نمی‌گوید و در خود پنهان دارد.
در ارادت گر شدی او مستقیم
با غم هجران کجا بودی ندیم
هوش مصنوعی: اگر در عشق او راست‌کردار شدی، پس چرا در غم جدایی‌اش کسی را همراه خود نداری؟
سد راه سالکان حق پرست
در میان پرده خلق بد شدست
هوش مصنوعی: راه سالکان حقیقت‌جو به دلیل وجود موانع و مشکلات ایجاد شده توسط افراد نادرست و منافق، مسدود و دشوار شده است.
سالک بی جذبه چون واصل نشد
در طریقت لاجرم کامل نشد
هوش مصنوعی: کسی که در راه سیر و سلوک جذب و کشش لازم را ندارد و به مقام وصال نمی‌رسد، طبیعی است که به کمال مطلوب دست نخواهد یافت.
چون نشد واصل نباشد رهنما
زو مجو چیزی که هست او بینوا
هوش مصنوعی: اگر به مقصد نرسی، نباید از او راهنمایی بخواهی، چرا که او خود درگیر مشکلاتش است و چیزی برای ارائه ندارد.
باش مهمان کر یم ان ای پسر
با لئیمان کم نشین جان پدر
هوش مصنوعی: ای پسر، نزد کسانی که نفاق و ریا دارند، ننشین و مهمان آنها مشو. با چنین افرادی، زندگی نکن که این کار به جان پدر تو آسیب می‌زند.
هر چه جویی از محل خود بجوی
با زمستان از گل و ریحان مگوی
هوش مصنوعی: هر چیزی را که می‌خواهی، در جای خودش جستجو کن و در فصل زمستان درباره گل‌ها و گیاهان خوشبو صحبت نکن.
اینچنین کس را اگر تابع شوی
ره نیابی عاقبت گردی غوی
هوش مصنوعی: اگر با چنین فردی همراه شوی، در انتها به جایی نمی‌رسی و به گمراهی می‌افتی.
زین چهار آن هر دو کاول گفته شد
مرشد راهند و این در سفته شد
هوش مصنوعی: از این چهار روش، دو تا را به‌راحتی بیان کردند. مرشدان در این راه هستند و این موضوع روشن شده است.
زین دو کآخر شرح ایشان داده ام
رهبری هرگز نیا ید بیش و کم
هوش مصنوعی: از این دو موضوع، من توضیحات لازم را داده‌ام. هرگز به دنبال رهبری بیشتر یا کمتر نباشید.
وین یکی از خودپرستی بینواست
وان دگر از نور حق در خود فناست
هوش مصنوعی: این یک نفر، در خودخواهی و خودپرستی غرق شده است، و آن دیگری که در اصل، خود را در نور حقیقت گم کرده است.
این یکی را مستی خود پرده است
وان یکی خود را در او گم کرده است
هوش مصنوعی: این فرد در مستی خود غرق شده و نمی‌تواند خود را بشناسد؛ در حالی که فرد دیگری به نوعی در این حالت گم شده و خود را در آن مستی یافته است.
این یکی از خود ره حق بسته است
وان دگر از خود زحق وارسته است
هوش مصنوعی: یکی از آنها به حقیقت و راه درست پایبند است و دیگری از خود و تعلقاتش آزاد شده و به حقیقت نزدیک شده است.
زانکه او مجذوب مطلق ابترست
صورت او زهر و معنی شکرست
هوش مصنوعی: چرا که او به طور کامل به حق پیوسته و وابسته به آن است، بنابراین ظاهر او تلخ و باطنش شیرین و دلپذیر است.
رهبر راه طریقت او بود
کو به احکام شریعت می رود
هوش مصنوعی: رهبر راه حقیقت اوست که مطابق با قوانین و احکام دینی حرکت می‌کند.
سالک بی جذبه خود آگاه نیست
واقف این منزل و این راه نیست
هوش مصنوعی: کسی که به سفر معنوی می‌پردازد، بدون کشش و جاذبه‌ای درونی نمی‌تواند به عمق این مسیر پی ببرد و از مرحله‌های آن آگاه باشد.
از ره و منزل چو واقف نیست او
رهنمایی چون کند آخر بگو
هوش مصنوعی: کسی که راه و مقصد را نمی‌شناسد، چگونه می‌تواند هدایت کند؟ پس بگویید چه باید کرد.