گنجور

شمارهٔ ۹۷

دردمندان غم عشق تو را نیست طبیب
مرگ بایست و یا داروی دیدار حبیب
زخمی یارم و مرهم نستانم از غیر
شکوه از درد حبیبان نکنم پیش طبیب
شکوه چندان نکنم من زجفای احباب
داغ از آنم که بمن رحمتی آید زرقیب
عود وعنبر چکنی عطر چه میسائی خیز
بوی معشوق بعشاق بود خوشتر طیب
گر نیم لایق انعام بده دشنامی
گر عنایت نبود ساخته ام من به عتیب
تا مرا بود دلی صبر بهجران کردم
چون دل از دست بشد با چه کنم صبر و شکیب
عشقت از کعبه و بتخانه چنان راند مرا
که نه زاسلام بجاسبحه نه از کفر صلیب
وه چه میخانه در رحمت حق خاک نجف
که اگر عرش شود خاک درش نیست غریب
دست آشفته گرای شه به عنانت نرسد
آیدت گرد صفت ناچار دنبال رکیب

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دردمندان غم عشق تو را نیست طبیب
مرگ بایست و یا داروی دیدار حبیب
هوش مصنوعی: کسانی که در درد عشق تو گرفتارند، هیچ پزشک یا درمانی ندارند؛ یا باید منتظر مرگ باشند یا اینکه به دیدار محبوب برسند.
زخمی یارم و مرهم نستانم از غیر
شکوه از درد حبیبان نکنم پیش طبیب
هوش مصنوعی: من از زخم‌های عشق و دل‌تنگی یارم رنج می‌برم و هیچ تلاشی برای درمان دردهایم از دیگران نمی‌کنم. تنها اعتراضی که دارم، در برابر دردهایی است که از عشق‌های واقعی تجربه می‌کنم و این را به هیچ پزشکی نمی‌گویم.
شکوه چندان نکنم من زجفای احباب
داغ از آنم که بمن رحمتی آید زرقیب
هوش مصنوعی: من به خاطر درد و رنجی که دوستانم به من می‌دهند، شکایت نمی‌کنم؛ زیرا از آنجا که امیدوارم روزی رحمت و لطفی از جانب رقیب به من برسد.
عود وعنبر چکنی عطر چه میسائی خیز
بوی معشوق بعشاق بود خوشتر طیب
هوش مصنوعی: عطر عود و عنبر را بر خود بپاش، چه نیازی به این کار داری؟ برخیز و بگذار بوی معشوق، عاشقان را خوشتر و خوشبوتر کند.
گر نیم لایق انعام بده دشنامی
گر عنایت نبود ساخته ام من به عتیب
هوش مصنوعی: اگر لیاقت پاداش را ندارم، دشنام هم بده. اگر توجهی به من نیست، من خودم را به نیکی‌ها آراسته‌ام.
تا مرا بود دلی صبر بهجران کردم
چون دل از دست بشد با چه کنم صبر و شکیب
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل من به دوری و جدایی صبر داشت، تحمل کردم. اما حالا که دل را از دست داده‌ام، نمی‌دانم چگونه می‌توانم صبر و استقامت داشته باشم.
عشقت از کعبه و بتخانه چنان راند مرا
که نه زاسلام بجاسبحه نه از کفر صلیب
هوش مصنوعی: عشق تو به قدری مرا تحت تأثیر قرار داد که نه به خاطر دین اسلام می‌توانم عبادت کنم و نه به خاطر کفر تمایل به صلیب دارم.
وه چه میخانه در رحمت حق خاک نجف
که اگر عرش شود خاک درش نیست غریب
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف جایگاه والای خاک نجف پرداخته است. می‌گوید میخانه‌ای در رحمت الهی وجود دارد که اگر حتی عرش (بهترین و بالاترین مکان) هم بر روی خاک آن بیفتد، هیچ کس احساس غربت نخواهد کرد. این بیانگر احترام و عظمت نجف و ارتباط آن با معنویت و رحمت الهی است.
دست آشفته گرای شه به عنانت نرسد
آیدت گرد صفت ناچار دنبال رکیب
هوش مصنوعی: اگر دست تو به فرمانروایی نرسد و در کارهای آشفته سرگردان باشی، ناچار باید به دنبال نشانه‌ها و آثار آن بروی.