گنجور

شمارهٔ ۹۵۴

ما دردمند عشقیم عطار که دوا کو
گمگشتگان راهیم آنخضر ره نما کو
ای کعبه با خرابات داری اگر چه دعوی
کو آن مقام امن و در مروه ات صفا کو
عهد مرا نپائی بر غیر آختی تیغ
گیرم وفا نداری ای نازنین جفا کو
نبود اثر زلیلی ناید صدای مجنون
گر غافله گذشته پس ناله درا کو
گفتم حدیث هجرش پرسم زمردم چشم
آمد بموج اشکم هنگام ماجرا کو
عاشق بباخت جان و دارد رقیب دعوی
آن صدق را جزا چیست و آن کذب را سزا کو
چشمش بزلف میگفت تو نافه من غزالم
با این اثر که در ماست آهو کجا ختا کو
آب و هوای شیراز گفتند عیش خیز است
عیش و طرب کجا رفت آن آب و آن هوا کو
خاک سرای حیدر مفتاح مشکلات است
مشکل شده است کارم آشفته آنسرا کو

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما دردمند عشقیم عطار که دوا کو
گمگشتگان راهیم آنخضر ره نما کو
هوش مصنوعی: ما عاشقانی هستیم که در رنج و درد عشق به سر می‌بریم و به دنبال راهنمایی هستیم که ما را در مسیر درست هدایت کند. ای عطار، در جستجوی درمان دردهای خود هستیم و نیازمند آن کسی هستیم که ما را در این راه گم شده کمک کند.
ای کعبه با خرابات داری اگر چه دعوی
کو آن مقام امن و در مروه ات صفا کو
هوش مصنوعی: ای کعبه، با این که در دل خرابات هستی، باز هم می‌گویی که آن مکان امن کجاست و نشانه‌های صفا در مروه کجاست؟
عهد مرا نپائی بر غیر آختی تیغ
گیرم وفا نداری ای نازنین جفا کو
هوش مصنوعی: من به عهدی که با تو دارم پایبند نیستی و به دیگران وابسته شده‌ای. اگر به من وفا نمی‌کنی، ای معزّز و محبوب، پس من هم به تو آسیب می‌زنم.
نبود اثر زلیلی ناید صدای مجنون
گر غافله گذشته پس ناله درا کو
هوش مصنوعی: اگر کسی زبونی و ذلت را احساس کند، صدای مجنون نیز به گوش نخواهد رسید. اگر کاروانی از اینجا گذشت، پس صدای درا (فریاد درویش) کجا خواهد بود؟
گفتم حدیث هجرش پرسم زمردم چشم
آمد بموج اشکم هنگام ماجرا کو
هوش مصنوعی: گفتم که از دوری او بپرسم، اما چشمانم به خاطر اشکم پر از التهاب شد. اکنون در این ماجرا کجاست؟
عاشق بباخت جان و دارد رقیب دعوی
آن صدق را جزا چیست و آن کذب را سزا کو
هوش مصنوعی: عاشق جان خود را فدای عشق کرده و حالا رقیب او مدعی صداقت است. مگر جزای صدق چیست و پاداش دروغ چیست؟
چشمش بزلف میگفت تو نافه من غزالم
با این اثر که در ماست آهو کجا ختا کو
هوش مصنوعی: چشمان او با موهایش سخن می‌گفتند و می‌گفتند که تو همان زلفی هستی که من به آن دل بسته‌ام. با این زیبایی که در وجود ما وجود دارد، من کجا و آهو کجا!
آب و هوای شیراز گفتند عیش خیز است
عیش و طرب کجا رفت آن آب و آن هوا کو
هوش مصنوعی: آب و هوای شیراز معروف به خوشی و لذت است، اما حالا خبری از آن خوشی و سرور نیست، آن آب و هوا کجاست که همه چیز را شاداب می‌کرد؟
خاک سرای حیدر مفتاح مشکلات است
مشکل شده است کارم آشفته آنسرا کو
هوش مصنوعی: سرزمین حیدر، کلید حل مشکلات است. کار من درهم و برهم شده و نمی‌دانم به آنجا کجا بروم.