شمارهٔ ۹۴۸
ماه ذیعقده است ای ساقی قعود از جنگ کن
خون مردم بس زخون رز رخی گلرنگ کن
نوبتی زد نوبت عشرت بزن بر طبل چنگ
مطربا ساز طرب کن جنگ اندر چنگ کن
شاهد گلرو بمحفل پرده بگرفت از جمال
بلبل عاشق کجائی نغمه ی آهنگ کن
تابکی شور مخالف راست زن راه حجاز
زنگ غم را پاک کن از زنگوله سارنگ کن
چند سالوس و دورنگی زاهد نیرنگ ساز
خویش را چون میکشان از آب خم یکرنگ کن
همچو گل بر شاخ عشرت خنده زن وقت سحر
تا که گفته در چمن دل را چو غنچه تنگ کن
مانی نوروز گیتی رشک انگلیون نمود
خامه سحرآمیز دار و صفحه را ارژنگ کن
تاز در دشت سخن اسب مدیح مرتضی
ادهم مدحت سرایان جهان را لنگ کن
گر کشد از چنبر حکمت فلک آهسته سر
دست حق داری سر خصمت بدار آونگ کن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ماه ذیعقده است ای ساقی قعود از جنگ کن
خون مردم بس زخون رز رخی گلرنگ کن
هوش مصنوعی: ای ساقی، ماه ذیعقده فرا رسیده است، پس از جنگ و جدل دست بردار و به جای خونریزی، گل طبیعت را سیراب کن.
نوبتی زد نوبت عشرت بزن بر طبل چنگ
مطربا ساز طرب کن جنگ اندر چنگ کن
هوش مصنوعی: زمانی فرارسیده که باید شادی و خوشی را جشن بگیریم؛ بنابراین، برو بر طبل بنواز و صدای مطرب را بلند کن. بیایید در این دنیای پرهیاهو، با شادی و سرور به آهنگ این زندگی برقصیم.
شاهد گلرو بمحفل پرده بگرفت از جمال
بلبل عاشق کجائی نغمه ی آهنگ کن
هوش مصنوعی: در میهمانی زیبایی، محبوبه با پردهای خود را نپوشاند و از زیبایی خود بهره برد. بلبل عاشق، که همیشه آهنگ میخواند، کجاست که بتواند نغمههایش را سر دهد؟
تابکی شور مخالف راست زن راه حجاز
زنگ غم را پاک کن از زنگوله سارنگ کن
هوش مصنوعی: بیا تا با شور و شوقی که بر خلاف جریان عادی است، قدم در راهی بگذاریم که دلها را شاد کند و غمها را از دلها بزداییم.
چند سالوس و دورنگی زاهد نیرنگ ساز
خویش را چون میکشان از آب خم یکرنگ کن
هوش مصنوعی: چندین آدم دورو و ریاکار در جهان هستند که با فریبکاری خود را نیکنواز و پاک نشان میدهند. باید این افراد را همچون میکشان که در آب صاف و یکرنگ سیر میکنند، از خود دور کرد و هویت واقعیشان را شناخته و در نظر نگرفت.
همچو گل بر شاخ عشرت خنده زن وقت سحر
تا که گفته در چمن دل را چو غنچه تنگ کن
هوش مصنوعی: مانند گلی که بر شاخهای در خوشی میخندد، هنگام صبحگاه بخند و دل خود را مانند غنچه در چمن، بفشار و نازک کن.
مانی نوروز گیتی رشک انگلیون نمود
خامه سحرآمیز دار و صفحه را ارژنگ کن
هوش مصنوعی: مانی در نوروز، زیباییهای جهان را به چالش کشیده و قلم جادوییام را به کار میگیرم تا نقشی دلانگیز و رنگارنگ بر روی کاغذ بزنم.
تاز در دشت سخن اسب مدیح مرتضی
ادهم مدحت سرایان جهان را لنگ کن
هوش مصنوعی: در دشت کلام، شوق ستایش از مرتضی ادهم را به نمایش بگذار و شعرای عالم را به این سمت سوق ده.
گر کشد از چنبر حکمت فلک آهسته سر
دست حق داری سر خصمت بدار آونگ کن
هوش مصنوعی: اگر آسمان با آرامی و به آرامی از دایره دانش دور شود، تو باید حق خود را به آرامی و با دقت از دست رقیب بگیری.