شمارهٔ ۹۴۴
مهی تابیده از مشکوی مشکین
که شکر خنده اش را بند شیرین
دو صد چین نافه دارد هر غزالش
اگر چین را بود آهوی مشکین
دلش از سنگ و سر پنجه زفولاد
حریر اندام دارد سینه سیمین
نگارینا نخواهد خون بها کس
برآور زآستین دست نگارین
عیان عکس رخت زآئینه دل
چو عکس باده از جام بلورین
گل انداما بغیری تا هم آغوش
مرا از خارو خارا گشته بالین
مرا نیش است بی تو نوش دارو
ولی با توست نیشم راح نوشین
شراب کهنه و یار نوات باد
زسر پروای جانبازان دیرین
مه و پروین گواه اشک و آهم
که هر شب بگذرد از ماه و پروین
بنه گر مرد راهی دین و دل را
عروس عشق را این است کابین
مکانت لامکان دادند ای عشق
که در امکان نمیگنجی زتمکین
تو سراللهی و آئینه حق
نمی بیند کست جز چشم حق بین
منم مجنون لیلای ولایت
نه فرهادم که بازم جان شیرین
غریب افتاده آشفته بکویت
ترحم کن که درویش است و مسکین
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مهی تابیده از مشکوی مشکین
که شکر خنده اش را بند شیرین
هوش مصنوعی: ماه زیبا و درخشان همچون عطر خوش مشک، لبخند شیرینی دارد که دل را شاد میکند.
دو صد چین نافه دارد هر غزالش
اگر چین را بود آهوی مشکین
هوش مصنوعی: هر غزالی اگرچه دو صد چین و تاب در موی خود دارد، به خاطر زیباییاش، اما اگر این چین و تاب متعلق به آهو باشد، زیبایی خاصی دارد.
دلش از سنگ و سر پنجه زفولاد
حریر اندام دارد سینه سیمین
هوش مصنوعی: دل او محکم و بیاحساس است، اما به لطف دستهای نرم و مهربان، مانند حریر لطیف و خوشنقش و نگاری دارد که بدنش را زیباتر جلوه میدهد. سینهاش نیز همچون نقرهای درخشان است.
نگارینا نخواهد خون بها کس
برآور زآستین دست نگارین
هوش مصنوعی: عزیزم، کسی برای زیبایی تو جان خود را نخواهد داد، پس دست زیبا را از آستین بیرون نیاور.
عیان عکس رخت زآئینه دل
چو عکس باده از جام بلورین
هوش مصنوعی: چهره نورانی تو در دل من مانند تصویر شراب در جام شفاف نمایان است.
گل انداما بغیری تا هم آغوش
مرا از خارو خارا گشته بالین
هوش مصنوعی: گل، به جز از عشق تو، هیچ چیز دیگری را نمیخواهم؛ زیرا آنچه بر سر من آوردهای، مانند خوابآور و آرامشبخش است که بر روی سنگ و خارها هم میتوانم استراحت کنم.
مرا نیش است بی تو نوش دارو
ولی با توست نیشم راح نوشین
هوش مصنوعی: زندگی بدون تو برای من بسیار دردآور و سخت است، اما زمانی که تو در کنارم هستی، همان دردها و مشکلات به نوعی شیرینی و لذت تبدیل میشوند.
شراب کهنه و یار نوات باد
زسر پروای جانبازان دیرین
هوش مصنوعی: شراب کهنه و همراهی محبوب تو، یادآور جانبازانی است که سالها پیش با فداکاری سرشار از شور و عشق، در این راه قدم گذاشتهاند.
مه و پروین گواه اشک و آهم
که هر شب بگذرد از ماه و پروین
هوش مصنوعی: ماه و ستارههای پروین شاهد گریهها و آوای دل من هستند، چرا که هر شب از کنارههای آنها میگذرم.
بنه گر مرد راهی دین و دل را
عروس عشق را این است کابین
هوش مصنوعی: اگر کسی مرد میدان باشد و در مسیر دین و دل گام بردارد، باید عشق را چون عروسی بداند که مهریهاش همین مسیر است.
مکانت لامکان دادند ای عشق
که در امکان نمیگنجی زتمکین
هوش مصنوعی: ای عشق، به تو جایی بیمرز و بینهایت دادهاند، زیرا در محدودیتهای دنیا نمیگنجی و از قید و بند آزاد هستی.
تو سراللهی و آئینه حق
نمی بیند کست جز چشم حق بین
هوش مصنوعی: تو نمایانگر خدا هستی و فقط کسی که از بصیرت واقعی برخوردار باشد میتواند حقیقت را ببیند.
منم مجنون لیلای ولایت
نه فرهادم که بازم جان شیرین
هوش مصنوعی: من عاشق دیوانهای هستم که وابسته به عشق لیلا و مقام ولایت است، نه مانند فرهاد که به خاطر عشق، جان شیرین خود را فدای معشوق کند.
غریب افتاده آشفته بکویت
ترحم کن که درویش است و مسکین
هوش مصنوعی: کسی که در غم و اندوه به سر میبرد و به شدت نیازمند کمک است، به سوی تو آمده است. لطف و رحمت خود را به حال او بکار ببر، زیرا او نیازمند و بیپناه است.