گنجور

شمارهٔ ۸۷۷

چون دست رس نداری ای دل بوصل جانان
برخیز جان فدا کن در پای پاسبانان
گفتم که کفر بر دین چربید و عشق بر عقل
زین کار مشگل من خندند کار دانان
گفتم بدل که پیمان با گلرخان نبندی
پیمان شکن چو دیدم این خیل دلستانان
گر کشتگان عشقت آیند در قیامت
محشر تمام گیرد غوغای دادخواهان
بر تیر طعن دشمن مشتاق دوست سازد
سازم بجور اینان از بهر مهر آنان
با خار خار هجران تن داده ایم از جان
منت بریم تا چند ای گل زباغبانان
گرگان برند ناچار زین گله شب پیاپی
غافل زگوسفندان خسبند اگر شبانان
با تن گرفته ای خو در رنگ غرقی و بو
محروم ماندی ای جان آخر زمهر جانان
صوفی که در سماع است از وجد حال در بزم
بینی بهر دو کونش خوش آستین فشانان
نام علی بیاور ای طوطی مغنی
کاشفته تلخ کام است از این شکر دهانان

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون دست رس نداری ای دل بوصل جانان
برخیز جان فدا کن در پای پاسبانان
هوش مصنوعی: اگر به معشوق دسترسی نداری، ای دل، پای بگذار و جان خود را فدای نگهبانان او کن.
گفتم که کفر بر دین چربید و عشق بر عقل
زین کار مشگل من خندند کار دانان
هوش مصنوعی: گفتم که عشق بر عقل پیروز شده و کفر بر دین غلبه کرده است. از این مشکل من، دانشمندان و خردمندان به من خندیدند.
گفتم بدل که پیمان با گلرخان نبندی
پیمان شکن چو دیدم این خیل دلستانان
هوش مصنوعی: گفتم که قلبت را به کسی که زیبایی‌اش را می‌پرستی، نسپار، اما وقتی دیدم این همه دلربا در اطراف هستند، متوجه شدم که خودم هم در اینجا وفاداری ندارم.
گر کشتگان عشقت آیند در قیامت
محشر تمام گیرد غوغای دادخواهان
هوش مصنوعی: اگر کسانی که به عشق تو جان باخته‌اند در روز قیامت بیایند، در آن زمان، هیاهوی کسانی که خواهان عدالت هستند تمام می‌شود.
بر تیر طعن دشمن مشتاق دوست سازد
سازم بجور اینان از بهر مهر آنان
هوش مصنوعی: در برابر تند زبانی و حملات دشمن، من برای دوستانم به طور متفاوتی تلاش می‌کنم و از محبت و عشق به آن‌ها دست برنمی‌دارم.
با خار خار هجران تن داده ایم از جان
منت بریم تا چند ای گل زباغبانان
هوش مصنوعی: ما به خاطر فراق و جدایی، رنج و سختی را تحمل کرده‌ایم و ای گل، تا چه زمانی باید منتظر بمانیم؟
گرگان برند ناچار زین گله شب پیاپی
غافل زگوسفندان خسبند اگر شبانان
هوش مصنوعی: اگه گرگ‌ها ناچارا به این گله حمله کنن، شب‌ها به خاطر اینکه شبانان غافل هستن، گوسفندها بی‌خبر در خواب خواهند بود.
با تن گرفته ای خو در رنگ غرقی و بو
محروم ماندی ای جان آخر زمهر جانان
هوش مصنوعی: تو با جزئیاتی که از رنگ و بویی مشخصی داری، کاملاً در آن غرق شده‌ای و از احساسات ناب و عمیق محروم مانده‌ای، ای جان! در نهایت، از عشق واقعی بی‌بهره‌ای.
صوفی که در سماع است از وجد حال در بزم
بینی بهر دو کونش خوش آستین فشانان
هوش مصنوعی: صوفی که در حال سماع و شوق است، وقتی به خوشی و شادی می‌رسد، در مجالس و جمع‌ها با دست‌های آستین‌فشان، خوشحالی و شادمانی را به نمایش می‌گذارد و این حالت او برای دنیای مادی و معنوی، خوشایند است.
نام علی بیاور ای طوطی مغنی
کاشفته تلخ کام است از این شکر دهانان
هوش مصنوعی: ای طوطی خوشخوان، نام علی را بر زبان بیاور؛ زیرا تلخی‌های زندگی را از این شیرینی بیان می‌کاهد.