شمارهٔ ۸۷۶
دلا با خوبرویان عهد بستن
بود پیمان عقل و دین شکستن
دلی کاو پرنیان عشق پوشد
هوس خارش شود در پای خستن
از آن سیمین تنان آهنین دل
خطا باشد وفا و عهد جستن
بسی به از کف غیر آب خوردن
بپیش دوست بر آتش نشستن
در دل بازو عشق تست طرار
چه میآید بگو از دیده بستن
گهی خندم چو صبح و باز چون شمع
بحال خود مرا باید گرستن
گسستم از جهان قید تعلق
زقید عشق نتوانم گسستن
خرامد گر گلم در باغ ایگل
نمیباید تو را از خاک رستن
به دامان علی باید زدن چنگ
ز خلق آشفته میبایست رستن
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلا با خوبرویان عهد بستن
بود پیمان عقل و دین شکستن
هوش مصنوعی: ای دل، با زیبایان پیمان بستن یعنی که با عقل و دین خود عهد شکنی.
دلی کاو پرنیان عشق پوشد
هوس خارش شود در پای خستن
هوش مصنوعی: دل کسی که با عشق زینت یافته، اگر بخواهد از هوسهای دنيوی دور شود، در نهایت به زحمت و پریشانی دچار میشود.
از آن سیمین تنان آهنین دل
خطا باشد وفا و عهد جستن
هوش مصنوعی: افرادی که ظاهری زیبا و دلنشین دارند، ممکن است در عمق وجودشان به وفاداری و پایبندی به وعدهها توجهی نداشته باشند.
بسی به از کف غیر آب خوردن
بپیش دوست بر آتش نشستن
هوش مصنوعی: بهتر است که در کنار دوست، در شرایط سخت باشیم و آب خوشی بنوشیم، تا اینکه در کنار دیگران و با ناملایمات زندگی کنیم.
در دل بازو عشق تست طرار
چه میآید بگو از دیده بستن
هوش مصنوعی: در قلبم عشق تو مانند یک خواب و خیال است، پس چرا از چشم بستن و دوری جستن صحبت میکنی؟
گهی خندم چو صبح و باز چون شمع
بحال خود مرا باید گرستن
هوش مصنوعی: گاهی میخندم و خوشحالم مانند صبح، و گاهی مثل شمع در حالتی سوزان و گریان به سر میبرم.
گسستم از جهان قید تعلق
زقید عشق نتوانم گسستن
هوش مصنوعی: من از جهان و وابستگیها جدا شدم، اما از بند عشق نمیتوانم جدا شوم.
خرامد گر گلم در باغ ایگل
نمیباید تو را از خاک رستن
هوش مصنوعی: اگر گل من در باغ ایگل به آرامی حرکت کند، نباید تو را از زمین بلند کند.
به دامان علی باید زدن چنگ
ز خلق آشفته میبایست رستن
هوش مصنوعی: باید به دامان علی پناه برد و از آشفتهخویی مردم رهایی یافت.