گنجور

شمارهٔ ۸۵۸

مطرب تو راه میزنی از ساز دلکشم
ساقی صفا دهد زمی صاف بیغشم
تا تن زآب میکده عشق شسته ام
ماهی صفت در آب و سمندر در آتشم
مردم همه زدید پری در جنون و من
دیوانه از ندیدن ماه پریوشم
احرام طوف حج خرابات بسته ام
شاید اگر ببال ملک بسته مفرشم
گفتم بزلف او زچه ای بیقرار گفت
در آتشم معلق از آنرو مشوشم
ساقی شراب مجلسیان را بده که من
از چشم مست و باده لعل تو سرخوشم
گوئی که جانم از تن افسرده میرود
هرگه زسینه ناوک دلدوز میکشم
خالم کجا زششدر حیرت برون برد
آورده چون حریف دغل باز در ششم
خواهم شدن بکون و مکان آستین فشان
آشفته وار گر قدح عشق در کشم
گفتی گناهکاری و آتش مقام تست
مداح حیدرم تو مترسان زآتشم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مطرب تو راه میزنی از ساز دلکشم
ساقی صفا دهد زمی صاف بیغشم
هوش مصنوعی: ای نوازنده، تو دارین با نواختن ساز، احساسات دلنشین من رو تحت تأثیر قرار می‌دی. ای ساقی، لطفا آرامش و صفای این شراب خالص رو به من هدیه بده.
تا تن زآب میکده عشق شسته ام
ماهی صفت در آب و سمندر در آتشم
هوش مصنوعی: من جسمم را در آب میکده عشق شسته‌ام، مانند ماهی در آب زندگی می‌کنم و مانند سمندر در آتش هستم.
مردم همه زدید پری در جنون و من
دیوانه از ندیدن ماه پریوشم
هوش مصنوعی: آدم‌ها همه از عشق و شور و شوق به زیبایی‌ها دچار جنون شده‌اند و من، در این میان، به خاطر ندیدن معشوقم دیوانه‌ام.
احرام طوف حج خرابات بسته ام
شاید اگر ببال ملک بسته مفرشم
هوش مصنوعی: با لباس احرام و نیت پاک در حال رفتن به سوی خانه ی خدا هستم، و امیدوارم با این کار بتوانم روح خود را از بندهای دنیا آزاد کنم.
گفتم بزلف او زچه ای بیقرار گفت
در آتشم معلق از آنرو مشوشم
هوش مصنوعی: گفتم چرا از زیبایی و جذابیت او نگران هستی؟ گفت در آتش عشق او هستم و به همین خاطر در تلاطم و بی‌قراری به سر می‌برم.
ساقی شراب مجلسیان را بده که من
از چشم مست و باده لعل تو سرخوشم
هوش مصنوعی: به من شراب میهمانان را بده، زیرا من از دیدن چشمان مست و رنگین تو خوشحال و سرمستم.
گوئی که جانم از تن افسرده میرود
هرگه زسینه ناوک دلدوز میکشم
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که جانم از تن افسرده و خسته است و هر بار که زخم عشق را از سینه‌ام بیرون می‌کشم، حس می‌کنم که در حال جدا شدن از وجودم است.
خالم کجا زششدر حیرت برون برد
آورده چون حریف دغل باز در ششم
هوش مصنوعی: خال من کجا رفته و در این بهت و حیرت کجا است؟ آیا او به عنوان یک رفیق فریبکار، در شگفتی من به سر می‌برد؟
خواهم شدن بکون و مکان آستین فشان
آشفته وار گر قدح عشق در کشم
هوش مصنوعی: می‌خواهم به عالم وجود بپیوندم و در حالی که دست‌هایم را گشوده‌ام، با حالتی آشفته و ناآرام، اگر جام عشق را در دست بگیرم.
گفتی گناهکاری و آتش مقام تست
مداح حیدرم تو مترسان زآتشم
هوش مصنوعی: گفتی که تو اهل گناه هستی و جایگاه تو آتش است، اما تو که مداح حیدر هستی، از آتش من نترس.