گنجور

شمارهٔ ۸۵۷

مطرب چه پرده زد که زپرده برآمدیم
چون شمع بهر دادن جان باسر آمدیم
رندان وزاهدان بهم آمیخته زوجد
بی پا و سر تمام زیکدر درآمدیم
در آب آتشین می عشق جمله غرق
گوئی سمندریم که در آذر آمدیم
ما از نوای عشق و می شوق سرخوشیم
در وجد نه زساز و می و مزمر آمدیم
تا ارتفاع از قدح و می گرفته ایم
حاکم بچار ما در و هفت اختر آمدیم
ما را شکر دهد زنی خامه شعر تر
در این چمن چو بید اگر بی بر آمدیم
آشفته است و وجدی و هم مشربان خاص
با یک زبان به مدحت حیدر درآمدیم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مطرب چه پرده زد که زپرده برآمدیم
چون شمع بهر دادن جان باسر آمدیم
هوش مصنوعی: خواننده چه آهنگی نواخت که ما از پس پرده بیرون آمدیم، مانند شمع برای فدای جان، با تمام وجود به پیشواز آمدیم.
رندان وزاهدان بهم آمیخته زوجد
بی پا و سر تمام زیکدر درآمدیم
هوش مصنوعی: دلاوران و زاهدان در هم آمیخته‌اند و عشق و پرستش بی‌حد و مرز، ما از همه‌ی این تجارب گذشته و به حقیقتی عمیق رسیدیم.
در آب آتشین می عشق جمله غرق
گوئی سمندریم که در آذر آمدیم
هوش مصنوعی: در فضای عشق، گویا همه در آب آتشین غرق شده‌ایم، همچون اسبی که در آتش به وجود آمده است.
ما از نوای عشق و می شوق سرخوشیم
در وجد نه زساز و می و مزمر آمدیم
هوش مصنوعی: ما به خاطر آهنگ عشق و شادی از نوشیدنی خوشحال هستیم و در حال سرمستی قرار داریم، نه به خاطر ساز و آواز و موسیقی که به گوشمان می‌رسد.
تا ارتفاع از قدح و می گرفته ایم
حاکم بچار ما در و هفت اختر آمدیم
هوش مصنوعی: تا وقتی که در حال نوشیدن شراب و سر مستی هستیم، حاکم به همراه هفت اختر به سراغ ما آمده است.
ما را شکر دهد زنی خامه شعر تر
در این چمن چو بید اگر بی بر آمدیم
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به این موضوع اشاره می‌کند که ما به خاطر حضور زنی در این باغ و زیبایی‌هایش شکرگزاری می‌کنیم. او به آشفتگی و بی‌قراری ما در این فضا، مانند بید که در باد تاب می‌خورد، اشاره دارد. اگرچه ممکن است ما بدون زیبایی‌های ظاهری در اینجا باشیم، اما وجود آن زن، مانند یک اثر هنری، باعث می‌شود که ما احساس شکرگزاری کنیم.
آشفته است و وجدی و هم مشربان خاص
با یک زبان به مدحت حیدر درآمدیم
هوش مصنوعی: ما در حالتی آشفته و پر از احساس، با دوستانی که هم‌نظر و هم‌محور هستیم، به ستایش حیدر پرداختیم.