شمارهٔ ۸۵۳
مگو که شرح فراق تو را شماره نکردم
شبی نشد که کناری پر از ستاره نکردم
غریق بحر و خود مستحق طوفانم
چرا که از نم چشمان تر کناره نکردم
زچاک سینه عیان است مرغ دل بنگر
مگو که جامه جان از غم تو پاره نکردم
طبیب عشق چه خوش گفت با مریضان دوش
که گفت درد دل خوش را که چاره نکردم
نرفته لذت قربان شدن مرا از کام
دریغ و درد که جانرا فدا دوباره نکردم
هزار آیت غم دیده ام از این سودا
مگر بمصحف روی تو استخاره نکردم
چه پرسی از من بیدل که چاه یوسف کو
مگر بسیب زنخدان تو اشاره نکردم
غمم زکشته شدن نیست این غمم گشته
که از چه دردم کشتن تو را نظاره نکردم
صنم پرست نه آشفته و ندیده صمد را
بجز بمظهر حق مرتضی اشاره نکردم
مگیر خرده که زنار و سبحه بگسستم
ولیک رشته مهر و وفات پاره نکردم
زسیل اشک نشاید نشاند آتش دل را
که آب شور زدم چاره شراره نکردم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مگو که شرح فراق تو را شماره نکردم
شبی نشد که کناری پر از ستاره نکردم
هوش مصنوعی: نگو که برای جدایی تو هیچ وقت توصیف نکردم؛ هیچ شبی نبود که در کنارت، آسمان را پر از ستاره نکرده باشم.
غریق بحر و خود مستحق طوفانم
چرا که از نم چشمان تر کناره نکردم
هوش مصنوعی: من در دریای عشق غرق شدهام و خود را مستحق طوفان میدانم، زیرا از اشکهای چشمانم دوری نجستهام.
زچاک سینه عیان است مرغ دل بنگر
مگو که جامه جان از غم تو پاره نکردم
هوش مصنوعی: از شکاف سینهام پیداست که دل چه حالتی دارد، نگاه کن و نگو که به خاطر غمت لباس جانم را پاره نکردهام.
طبیب عشق چه خوش گفت با مریضان دوش
که گفت درد دل خوش را که چاره نکردم
هوش مصنوعی: دکتر عشق دیشب با بیمارانی که دل در درد داشتند، به خوبی گفت که اگرچه دردی را که دارند میفهمم، اما درمانی برای آن ندارم.
نرفته لذت قربان شدن مرا از کام
دریغ و درد که جانرا فدا دوباره نکردم
هوش مصنوعی: لحظهی قربانی شدن و لذت آن را از من نگیر، چرا که به خاطر درد و رنج، جانم را دوباره فدای چیزی نکردهام.
هزار آیت غم دیده ام از این سودا
مگر بمصحف روی تو استخاره نکردم
هوش مصنوعی: من از این عشق بیپایان هزار نشانهی غم را دیدهام، اما هیچگاه برای مشاهدهی چهرهی تو به دعا و استخاره نپرداختهام.
چه پرسی از من بیدل که چاه یوسف کو
مگر بسیب زنخدان تو اشاره نکردم
هوش مصنوعی: از من بیدل نپرس که چاه یوسف کجاست، چرا که من به زیبا رویی تو اشارههایی کردم که نشانگر آن راز است.
غمم زکشته شدن نیست این غمم گشته
که از چه دردم کشتن تو را نظاره نکردم
هوش مصنوعی: غم من از این نیست که تو کشته شدهای، بلکه غم من از آن است که نتوانستم از درد تو جلوگیری کنم و شاهد کشتهشدن تو باشم.
صنم پرست نه آشفته و ندیده صمد را
بجز بمظهر حق مرتضی اشاره نکردم
هوش مصنوعی: عشق به معشوق نه تنها بیخبر و ناآرام است، بلکه اشارهای به حقیقت الهی ندارد جز آنکه به حضرت علی (ع) که مظهر حق است، اشاره کردهام.
مگیر خرده که زنار و سبحه بگسستم
ولیک رشته مهر و وفات پاره نکردم
هوش مصنوعی: نگران نباش که من کمربند دین و ذکر را گسستم، اما رشته محبت و وفاداری را هرگز قطع نکردم.
زسیل اشک نشاید نشاند آتش دل را
که آب شور زدم چاره شراره نکردم
هوش مصنوعی: از سیلاب اشک نمیتوان آتش دل را خاموش کرد، زیرا آب شور نتوانست شعله را خاموش کند.