گنجور

شمارهٔ ۸۴۸

بتا از غمزه کافر ربودی چون دل و دینم
بساط زهد و تقوی را همان بهتر که برچینم
دلارا ما تو چون رفتی برفت آرام و صبر از دل
بیا بنشین بدامانم مگر آرام بنشینم
چو عطاران چه حاجت رفتنم در چین پی نافه
که زیر چین هر مویت هزاران دانه برچینم
اگر تلخ است جان دادن اگر آئی دم مردن
بشیرینی دهم جان چون تو باشی شمع بالینم
میان مردم از چشمم فکنده چشم تو اما
مبادم چشمم کز مردم بچشمان جز تو بگزینم
تو که مست شرابستی گهی سرخوش بخوابستی
بیادت من همه شب همنشین ماه و پروینم
می کهنه کشی هر شب تو از خم با حریف نو
کی آری یاد از این مخمور و گوئی یار دیرینم
گرای خسرو چو فرهادم کشی از رشک شیرینت
بتلخی جان شیرین رفت و من بر یاد شیرینم
حدیث از چشمه نوش و لب کوثر مکن واعظ
که من لب تشنه یکبوسه از آن لعل نوشینم
بخوابم دوش ایزد داد حور و جنت و کوثر
بعینه کرد اثر آشفته امشب خواب دوشینم
بهشتم میکده حور است ساقی جام می کوثر
دعای پیر تا کردم فرشته گفت آمینم
چو مینا برندارم سر زپای جام تا محشر
که در جام و قدح عکس رخ دلدار می بینم
شده شکرشکن تا طوطی نطقم ادیب من
به جز مدح علی حرفی دگر کی داده تلقینم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بتا از غمزه کافر ربودی چون دل و دینم
بساط زهد و تقوی را همان بهتر که برچینم
هوش مصنوعی: ای بت زیبا، با ناز و عشوه‌ات دل و دین من را به دست آوردی، حالا بهتر است که از زندگی زاهدانه و پرهیزکارانه‌ام دست بردارم و آن را کنار بگذارم.
دلارا ما تو چون رفتی برفت آرام و صبر از دل
بیا بنشین بدامانم مگر آرام بنشینم
هوش مصنوعی: دلا، وقتی تو رفتی، آرامش و صبر از قلب من رفتند. بیا و بر گردن من بنشین تا شاید دوباره آرامش بگیرم.
چو عطاران چه حاجت رفتنم در چین پی نافه
که زیر چین هر مویت هزاران دانه برچینم
هوش مصنوعی: چه نیازی به رفتن من به چین هست؟ من زیر لبه‌ی هر موی تو هزاران دانه از گل را می‌چینم.
اگر تلخ است جان دادن اگر آئی دم مردن
بشیرینی دهم جان چون تو باشی شمع بالینم
هوش مصنوعی: اگر جان دادن برایم تلخ است، اما اگر تو در کنارم باشی، مرگ را شیرین می‌سازم. با وجود تو، مانند شمعی در کنارم می‌سوزی.
میان مردم از چشمم فکنده چشم تو اما
مبادم چشمم کز مردم بچشمان جز تو بگزینم
هوش مصنوعی: چشمان تو باعث شده که من از دیگران دور شوم و هیچ‌گاه نخواهم گذاشت که به جز تو به کسی نگاه کنم.
تو که مست شرابستی گهی سرخوش بخوابستی
بیادت من همه شب همنشین ماه و پروینم
هوش مصنوعی: تو که در حال خوشی و مستی، گاهی هم غرق خواب می‌شوی. من اما تمام شب به یاد تو، هم‌نشین ماه و ستاره‌ها هستم.
می کهنه کشی هر شب تو از خم با حریف نو
کی آری یاد از این مخمور و گوئی یار دیرینم
هوش مصنوعی: شب‌ها توی میخانه، با دوستانت مشغول نوشیدن می کهنه هستی، در حالی که یاد من و روزهای خوب گذشته را فراموش کرده‌ای. در این زمان، به یاد یار قدیمی‌ات می‌افتی، در حالی که من در دل تو جا دارم.
گرای خسرو چو فرهادم کشی از رشک شیرینت
بتلخی جان شیرین رفت و من بر یاد شیرینم
هوش مصنوعی: اگر تو خسرو را مانند فرهاد بداری، از روی حسادت به شیرینی‌ات، جان شیرینم رفته و من همواره به یاد شیرینم.
حدیث از چشمه نوش و لب کوثر مکن واعظ
که من لب تشنه یکبوسه از آن لعل نوشینم
هوش مصنوعی: واعظ، صحبت از چشمه نوش و لب کوثر نکن، چون من فقط یک بوسه از آن لعل شیرین را می‌خواهم و تشنه‌ام.
بخوابم دوش ایزد داد حور و جنت و کوثر
بعینه کرد اثر آشفته امشب خواب دوشینم
هوش مصنوعی: دیشب در خواب، ایزد به من زیبایی‌ها و نعمت‌های بهشتی را نشان داد و تأثیر آن را به وضوح حس کردم. این شب خوابم آشفته است و یاد آن خواب دیشب در ذهنم قوی است.
بهشتم میکده حور است ساقی جام می کوثر
دعای پیر تا کردم فرشته گفت آمینم
هوش مصنوعی: بهشت من همان میخانه است و حورهای آن نوشیدنی‌ام، جام می از کوثر و دعای پیر ما که برآورده شده، فرشته نیز پاسخ داده و آمین گفته است.
چو مینا برندارم سر زپای جام تا محشر
که در جام و قدح عکس رخ دلدار می بینم
هوش مصنوعی: تا زمانی که روز محشر بیاید، سرم را از پای جام برنمی‌دارم، زیرا در این جام و قدح تصویر روی محبوبم را می‌بینم.
شده شکرشکن تا طوطی نطقم ادیب من
به جز مدح علی حرفی دگر کی داده تلقینم
هوش مصنوعی: طوطی نطق من به نوعی تربیت شده که فقط درباره علی سخن بگوید و غیر از این، چیزی دیگر نمی‌تواند بگوید.