گنجور

شمارهٔ ۷۷۴

ای مظهر جان‌آفرین جانی تو از سر تا قدم
هر جا و جودی شد عیان پیش وجودت شد عدم
ای آسمانت آستان گرد رهت کون و مکان
بر لوح کن بی‌امر تو کی کار فرماید قلم
گفتم به نخلی ماند او کز لب رطب افشاند او
کی نخل می‌آرد رطب ای باغبان سر تا قدم
پرده ز عارض باز کن قتل جهان آغاز کن
بر مهر و بر مه ناز کن تو شاه مهر و مه خدم
لا تقتلوا صید الحرم گفته نبی محترم
تقصیر نبود لاجرم صیدار کشد صاحب حرم
او قصد اگر زحمت کند عاشق از او راحت کند
دشمن اگر رحمت کند بر دوستان باشد ستم
کم کن جرس این ولوله لیلی است چون در قافله
گر طی کند صد مرحله بر ساربانانش چه غم
از زلف عقده بر گسل بر دست اغیارش مهل
آشفته را بر جان و دل مپسند جانا این ستم
ای نور طور از نار تو عرش برین بازار تو
از آینهٔ رخسار تو پیداست انوار قدم
تو شمع بزم وحدتی محفل‌فروز کثرتی
الحق مقام حیرتی ای حیدر صاحب کرم

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای مظهر جان‌آفرین جانی تو از سر تا قدم
هر جا و جودی شد عیان پیش وجودت شد عدم
هوش مصنوعی: ای موجودی که زندگی را به وجود می‌آوری، وجود تو از سر تا پا در هر جا و هر مکانی نمایان است، در برابر وجود تو، عدم و نیستی جلوه‌گر می‌شود.
ای آسمانت آستان گرد رهت کون و مکان
بر لوح کن بی‌امر تو کی کار فرماید قلم
هوش مصنوعی: ای آسمان، درگاه توست که همه جا تحت فرمان توست. بر روی لوح وجود، هر چیزی با اراده‌ی تو رقم می‌خورد و بدون دستور تو، هیچ قلمی نمی‌تواند کاری انجام دهد.
گفتم به نخلی ماند او کز لب رطب افشاند او
کی نخل می‌آرد رطب ای باغبان سر تا قدم
هوش مصنوعی: به یک نخل اشاره می‌کند که از آن میوه‌های شیرین و خوشمزه می‌ریزد. از باغبان می‌پرسد که آیا نخل زمانی میوه‌هایی به این خوشمزگی را می‌آورد یا نه. در واقع، گوینده به زیبایی و کیفیت میوه‌های نخل اشاره دارد و از باغبان می‌خواهد که به زیر و بم این موضوع توجه کند.
پرده ز عارض باز کن قتل جهان آغاز کن
بر مهر و بر مه ناز کن تو شاه مهر و مه خدم
هوش مصنوعی: پرده را از صورت خود کنار بکش و جهان را به هم بریز. با مهربانی با عشق و زیبایی رفتار کن؛ تو صاحب عشق و زیبایی هستی.
لا تقتلوا صید الحرم گفته نبی محترم
تقصیر نبود لاجرم صیدار کشد صاحب حرم
هوش مصنوعی: قتل و آسیب رساندن به شکار در حرم امن که جایگاه مقدس است، توسط پیامبر بزرگوار منع شده است. بنابراین، اگر کسی به این حکم توجه نکند و شکار کند، در واقع خود را در معرض تنبیه و مجازات قرار داده است. او که باید از حرمت این مکان مقدس حفاظت کند، مسئول این کار خواهد بود.
او قصد اگر زحمت کند عاشق از او راحت کند
دشمن اگر رحمت کند بر دوستان باشد ستم
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد با عشق خود زحمت بکشد، باید برای دیگران راحتی ایجاد کند. اما اگر دشمنی بخواهد خوبی کند، این عمل ممکن است بر دوستانش ظلم باشد.
کم کن جرس این ولوله لیلی است چون در قافله
گر طی کند صد مرحله بر ساربانانش چه غم
هوش مصنوعی: صدای جرس را کمتر کن، زیرا این هیاهو متعلق به لیلی است. وقتی کاروان از صحرایی عبور می‌کند، دیگر باربران نگرانی نخواهند داشت.
از زلف عقده بر گسل بر دست اغیارش مهل
آشفته را بر جان و دل مپسند جانا این ستم
هوش مصنوعی: زلف‌های درهم و پیچیده‌اش را به دست دیگران نسپار، زیرا دل آشفته‌ام را نمی‌پسندم، ای جانان، این ظلم را.
ای نور طور از نار تو عرش برین بازار تو
از آینهٔ رخسار تو پیداست انوار قدم
هوش مصنوعی: ای روشنی طور که از آتش تو به عرش بالا می‌رود، بازار عرش از نور چهرهٔ تو روشن است و انوار قدم تو در آنجا مشهود است.
تو شمع بزم وحدتی محفل‌فروز کثرتی
الحق مقام حیرتی ای حیدر صاحب کرم
هوش مصنوعی: تو همچون شمعی هستی که در جمع وحدت درخششی عظیم دار و در عین حال در کثرت‌ها می‌چ shine کردی. به راستی، مقام تو حیرت‌آور است ای حیدر بزرگوار و بخشنده.

خوانش ها

شمارهٔ ۷۷۴ به خوانش فاطمه زندی