گنجور

شمارهٔ ۷۶۸

حاشا که بجز تو بخیال دگرستم
در کعبه و بتخانه اگر مینگرستم
تا هندوی خال تو بر آتشکده روست
نشگفت که هندو شوم آتش بپرستم
دم میزنم از زندگی و کشته عشقم
من غرق تو گشتم زخودی کی خبرستم
با کفر سر زلف تو زاسلام بریدم
با بستگی عشق تو از عقل برستم
دارد دل سودا زده با زلف تو پیغام
جز آه سحرگاه ندانم که فرستم
بشکستی اگر توبه و گر جام و گر عهد
گر سر برود بر سر پیمان درستم
ابرم من آشفته و او غنچه بستان
خندان شود آن لحظه که من خون بگرستم
در پرده دل گشت عیان طلعت لیلا
مجنون شدم و سلسله عقل گسستم
برخواسته ام گرد صفت از سر کونین
تا خاک شده بر در حیدر بنشستم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حاشا که بجز تو بخیال دگرستم
در کعبه و بتخانه اگر مینگرستم
هوش مصنوعی: هرگز به جز تو به هیچ چیزی دیگری فکر نمی‌کنم، حتی اگر در کعبه یا معبد بت‌ها هم نظاره‌گر باشم.
تا هندوی خال تو بر آتشکده روست
نشگفت که هندو شوم آتش بپرستم
هوش مصنوعی: تا زمانی که نشانی از تو در معبد برافراشته است، اصلاً جای شگفتی نیست اگر من به عشق تو مانند یک هندو به آتش بپرستم.
دم میزنم از زندگی و کشته عشقم
من غرق تو گشتم زخودی کی خبرستم
هوش مصنوعی: می‌گویم از زندگی و عشق، ولی خودم را در تو غرق کرده‌ام و نمی‌دانم چه بر سرم می‌آید.
با کفر سر زلف تو زاسلام بریدم
با بستگی عشق تو از عقل برستم
هوش مصنوعی: با نگاهی به زلف‌های تو، به تمام باورهای قبلی‌ام پشت پا زدم و از عقل و منطق خود فاصله گرفتم و به عشق تو وابسته شدم.
دارد دل سودا زده با زلف تو پیغام
جز آه سحرگاه ندانم که فرستم
هوش مصنوعی: دل عاشق من که پر از آرزوها و دلتنگی‌هاست، نمی‌داند چگونه پیام خود را با موهای تو بفرستد جز اینکه تنها آهی در سحرگاه بگوید.
بشکستی اگر توبه و گر جام و گر عهد
گر سر برود بر سر پیمان درستم
هوش مصنوعی: اگر توبه‌ام را بشکنی، یا اینکه به شراب روی آوری، و حتی اگر عهد و پیمان را فراموش کنی، من همچنان بر سر پیمانم ایستاده‌ام.
ابرم من آشفته و او غنچه بستان
خندان شود آن لحظه که من خون بگرستم
هوش مصنوعی: من در حالتی آشفته و ناراحت قرار دارم، اما او مثل غنچه‌ای در باغ می‌خندد و شاداب می‌شود، درست در زمانی که من اشک می‌ریزم.
در پرده دل گشت عیان طلعت لیلا
مجنون شدم و سلسله عقل گسستم
هوش مصنوعی: در دل من چهره لیلا روشن شد و من دیوانه‌وار عاشق او شدم و دیگر نتوانستم به عقل و منطق خود پایبند باشم.
برخواسته ام گرد صفت از سر کونین
تا خاک شده بر در حیدر بنشستم
هوش مصنوعی: من از آغاز دنیا به پا خواسته‌ام و اکنون به خاک تبدیل شده‌ام، در برابر در حیدر نشسته‌ام.