شمارهٔ ۷۶۰
وقت کاخ است همان به که بصحرا نرویم
می گلرنگ کشیم و بتماشا نرویم
لاله می یار گل و مطرب خوشخوان بلبل
ما که داریم چنین عیش مهنا نرویم
ترک یغمائی ما سفره به یغها گسترد
پی ترکان بسوی خلّخ و یغما نرویم
لیک از پارس رود موکب فیروز به ری
جان نثاران همه رفتند چه سان ما نرویم
سایه وار از پی اعلام ظفر باید رفت
تا چو خورشید بهر در بتمنا نرویم
ساخت بایست بسختی ره و سردی دی
رنج احباب برویم و سوی اعدا نرویم
گر بجلد سگ لیلی نروم چون مجنون
سوی دیگر حشم از خیمه لیلا نرویم
حاجیان خار ره کعبه حریر انگارند
خار این ره بخریم و پی دیبا نرویم
خضر چون راه نما شد چه خطر از ظلمات
ناخدا نوح بود از چه بدریا نرویم
بت ساده بط باده گل آتش نی و چنگ
بگذاریم و بگلگشت و بصحرا نرویم
شکر است آن لب شیرین و نه کم از مگسم
آستین گو مفشانند کز آنجا نرویم
خسروا شخص تو روح و بمثل ما همه جسم
خود بفرما برویم از در تو یا نرویم
مگس کوی تو را خاصیت فر هماست
ما پی سایه بسر منزل عنقا نرویم
زلف دلدار بافسانه اغیار مهل
همچو آشفته دگر بر سر سودا نرویم
بعد سلطان نپذیریم زجز تو فرمان
جز علی بر در یار ار بتولا نرویم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وقت کاخ است همان به که بصحرا نرویم
می گلرنگ کشیم و بتماشا نرویم
هوش مصنوعی: بهتر است که در زمان خوشی و خوشگذرانی، به جای رفتن به زندگی پرزحمت و پرهیاهو، از زیباییهای طبیعی لذت ببریم و به تماشای آنها بپردازیم.
لاله می یار گل و مطرب خوشخوان بلبل
ما که داریم چنین عیش مهنا نرویم
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی گل و لاله و لذت از صدای شیرین بلبل اشاره شده است. شاعر از حال و هوای خوش و عیش و نوشی که دارد، سخن میگوید و بیان میکند که با وجود چنین زیباییها و شادیها حاضر نیستند که از این دنیا و خوشیها دور شوند.
ترک یغمائی ما سفره به یغها گسترد
پی ترکان بسوی خلّخ و یغما نرویم
هوش مصنوعی: ما سفرهای برای یغما گسترانیدهایم و به سرزمینهای دیگر نمیرویم، بلکه قصد داریم به ترکها بمانیم.
لیک از پارس رود موکب فیروز به ری
جان نثاران همه رفتند چه سان ما نرویم
هوش مصنوعی: اما از کنار رود پارس، کاروان پیروزی به سمت ری رفت، در حالی که جان فدایان همه به آنجا رفتند. چگونه ما میتوانیم نرویم؟
سایه وار از پی اعلام ظفر باید رفت
تا چو خورشید بهر در بتمنا نرویم
هوش مصنوعی: برای رسیدن به پیروزی، باید با احتیاط و زیرکی عمل کرد و مانند سایه حرکت کرد، تا زمانی که به هدف خود برسیم، مانند خورشید درخشان و در کمال آرامش بروز کنیم.
ساخت بایست بسختی ره و سردی دی
رنج احباب برویم و سوی اعدا نرویم
هوش مصنوعی: باید با تلاش و سختی از راهی پرچالش و سرد عبور کنیم، با این حال، نمیخواهیم به سمت دشمنان برویم.
گر بجلد سگ لیلی نروم چون مجنون
سوی دیگر حشم از خیمه لیلا نرویم
هوش مصنوعی: اگر مثل مجنون به طرف دیگر بروم و به خواب سگ لیلی برسم، هیچگاه از خیمه لیلی دور نخواهم شد.
حاجیان خار ره کعبه حریر انگارند
خار این ره بخریم و پی دیبا نرویم
هوش مصنوعی: زائران خانه کعبه، با نرمی و لطافت در نظر میآیند، اما چه فایده که این خارهای مسیر را با دیبا و پارچههای با ارزش عوض کنیم و به جایی نرویم.
خضر چون راه نما شد چه خطر از ظلمات
ناخدا نوح بود از چه بدریا نرویم
هوش مصنوعی: وقتی خضر به عنوان راهنما در کنار ماست، دیگر از تاریکیها نترسیم. آیا نوح با وجود طوفان و خطرات از دریا نرفت؟
بت ساده بط باده گل آتش نی و چنگ
بگذاریم و بگلگشت و بصحرا نرویم
هوش مصنوعی: بیایید با نوشیدن شراب و لذت بردن از زیباییهای طبیعت، به آرامش بپردازیم و از هیاهو و شلوغی زندگی فاصله بگیریم.
شکر است آن لب شیرین و نه کم از مگسم
آستین گو مفشانند کز آنجا نرویم
هوش مصنوعی: لبهای شیرین مانند شکر هستند و هیچچیزی از من به اندازهی آنها ارزشمند نیست. نگذارید دیگران از این زیبایی من را دور کنند، زیرا نمیخواهم از آنجا بروم.
خسروا شخص تو روح و بمثل ما همه جسم
خود بفرما برویم از در تو یا نرویم
هوش مصنوعی: ای خسروا، تو که حقیقت وجودت روح است و ما مثل تو تنها جسم خود را داریم، هرگاه بخواهی، ما از در تو خواهیم رفت یا نخواهیم رفت.
مگس کوی تو را خاصیت فر هماست
ما پی سایه بسر منزل عنقا نرویم
هوش مصنوعی: مگسهای کوی تو به خاطر جاذبهای که دارند، خیلی خاص هستند. ما به دنبال سایهای از موجودات غیرعادی و دست نیافتنی نمیرویم.
زلف دلدار بافسانه اغیار مهل
همچو آشفته دگر بر سر سودا نرویم
هوش مصنوعی: موهای محبوبم را به داستانهای بیاساسی که دیگران میسازند نمیسپاریم، مانند کسی که در آشفتهحالی بهسر میبرد و دیگر به دنبال عشق نمیرود.
بعد سلطان نپذیریم زجز تو فرمان
جز علی بر در یار ار بتولا نرویم
هوش مصنوعی: ما پس از سلطان دیگری جز علی را نمیپذیریم، و اگر به درگاه تو بیاییم، از بتول (مریم مقدس) هم نمیگذریم.

آشفتهٔ شیرازی