شمارهٔ ۷۵۶
ای آفت دین و خصم اسلام
ای فتنه دهر و شور ایام
ای رهزن پارسا و زاهد
ای صوفی شهر از تو بدنام
گفتی که بکوی من وطن کن
شاید بسگان من شوی رام
تا پوست و استخوانیم بود
کردند از او نهار یا شام
اکنون که زهستی اوفتادم
رانند مرا زهر در و بام
من ماندم و دل که صید وحشی است
با هیچکسی نمیشود رام
تو سر خوش و با رقیب در بزم
گه بوسه دهی و گه کشی جام
یا مرغ اسیر خودرها کن
یا زود بکش که گیرد آرام
از آتش ما خبر ندارد
مشنو تو حدیث زاهد خام
آشفته زوصل روی خوبان
خواهی که بری تمتع و کام
پرواز کن از دیار شیراز
بر طوف در نجف کن اقدام
ورنه بنشین و از خم دل
چون من قدحی زخون بیاشام
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای آفت دین و خصم اسلام
ای فتنه دهر و شور ایام
هوش مصنوعی: ای منبع مشکلات دین و دشمن اسلام، ای تلاطم زمان و هیجان روزگار.
ای رهزن پارسا و زاهد
ای صوفی شهر از تو بدنام
هوش مصنوعی: ای دزد خوشنام و پارسا، ای زاهد و صوفی شهر، به خاطر تو این شهر بدنام شده است.
گفتی که بکوی من وطن کن
شاید بسگان من شوی رام
هوش مصنوعی: گفتی که به خانه من بیایی و شاید با این کار از کسان من آرامش بگیری.
تا پوست و استخوانیم بود
کردند از او نهار یا شام
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندهایم، از او غذای ناهار یا شام تهیه میکنیم.
اکنون که زهستی اوفتادم
رانند مرا زهر در و بام
هوش مصنوعی: اکنون که در این دنیا هستم، دچار مشکلات و خطرات شدهام که به من آسیب میزنند.
من ماندم و دل که صید وحشی است
با هیچکسی نمیشود رام
هوش مصنوعی: من تنها ماندهام و دل من مانند یک حیوان وحشی است که با هیچکس نمیتوانم آن را آرام کنم.
تو سر خوش و با رقیب در بزم
گه بوسه دهی و گه کشی جام
هوش مصنوعی: تو خوشحال و شاداب هستی، در جمع با رقیبان مینشینی. گاهی بوسه میزنی و گاهی جام مینوشی.
یا مرغ اسیر خودرها کن
یا زود بکش که گیرد آرام
هوش مصنوعی: یا مرغی را که در قفس است آزاد کن یا زودتر بکش که تا آرام بگیرد.
از آتش ما خبر ندارد
مشنو تو حدیث زاهد خام
هوش مصنوعی: از آتش درون ما کسی خبری ندارد، پس درباره ما سخنان این زاهد نادان را نشنو.
آشفته زوصل روی خوبان
خواهی که بری تمتع و کام
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از زیبایی و لطف چهرهی خوبان بهرهمند شوی، باید در دل آشفتگی و دلتنگی را تحمل کنی.
پرواز کن از دیار شیراز
بر طوف در نجف کن اقدام
هوش مصنوعی: از شهر شیراز بیرون برو و به طرف نجف حرکت کن.
ورنه بنشین و از خم دل
چون من قدحی زخون بیاشام
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی از درد و رنج دل بگویی، پس بهتر است نشستی و مانند من از جامی که از اشک پر شده، بنوشی.

آشفتهٔ شیرازی