شمارهٔ ۷۵۴
گشتیم جهان در طلب باز نشستیم
و از کون و مکان رشته امید گسستیم
هر جا که دری بود زدیم و نگشودند
باز آمده در خانه خمار نشستیم
ما شبنم و تو مهر جهانتاب بتحقیق
در پیش تو دعوی نتوان کرد که هستیم
از شست تو هر تیر رها شد به نشان خورد
از ناوک تیر دگران سینه نخستیم
پر باده بود ساغر اغیار ببزمت
جز ما که بدورت صنما باد بدستیم
ساقی بحریفان تو بپیما می و بگذار
ما را که زشیرین لب میگون تو مستیم
در کعبه بتی آمد و بتها همه بشکست
بالله نبود کفر گر آن بت بپرستیم
آن بت که سردوش نبی بتکده اوست
دیدیم خدا را و بتان را بشکستیم
دستی که شد آشفته ات از دست خدا را
ای دست خدا جز تو بکس عهد نبستیم
بوسیدن درگاه تو گردست رسم نیست
عمری بدرشاه خراسان بنشستیم
گر رشته امید گسستیم زآفاق
از جان و دل آن رشته در این سلسله بستیم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گشتیم جهان در طلب باز نشستیم
و از کون و مکان رشته امید گسستیم
هوش مصنوعی: ما در جستجوی دنیا به سفر پرداختیم، اما اکنون بازگشتیم و از تعلقات دنیوی و امید به آنها دست کشیدیم.
هر جا که دری بود زدیم و نگشودند
باز آمده در خانه خمار نشستیم
هوش مصنوعی: هر جا که در ورودی وجود داشت، ما در زدیم اما کسی در را باز نکرد. اکنون دوباره به خانهی کسی که شراب مینوشد آمدهایم و نشستهایم.
ما شبنم و تو مهر جهانتاب بتحقیق
در پیش تو دعوی نتوان کرد که هستیم
هوش مصنوعی: ما مانند شبنم هستیم و تو همان خورشید درخشان دنیا. به راستی در برابر تو نمیتوان ادعایی کرد که ما چه هستیم.
از شست تو هر تیر رها شد به نشان خورد
از ناوک تیر دگران سینه نخستیم
هوش مصنوعی: از انگشت تو هر تیر به هدف میرسد، اما تیر دیگران، قلب من را نشانه گرفته است.
پر باده بود ساغر اغیار ببزمت
جز ما که بدورت صنما باد بدستیم
هوش مصنوعی: در میان باده و شادی دیگران غرق بودم، اما کسی جز ما نبود که در دور و برت خوشحال و شاداب باشد.
ساقی بحریفان تو بپیما می و بگذار
ما را که زشیرین لب میگون تو مستیم
هوش مصنوعی: ای ساقی، به رفقایت شراب بده و ما را رها کن، چرا که ما از نوشابهی شیرین لبهای تو سرمستیم.
در کعبه بتی آمد و بتها همه بشکست
بالله نبود کفر گر آن بت بپرستیم
هوش مصنوعی: در خانهی خدا یک بت (مجسمه) وارد شد و همهی بتها را شکست. اگر آن بت را بپرستیم، کفر نیست.
آن بت که سردوش نبی بتکده اوست
دیدیم خدا را و بتان را بشکستیم
هوش مصنوعی: ما آن مجسمهای را که به گردن پیامبر آویخته بود، در معبد دیدیم و دریافتیم که ذات خدا را شناخته و پرستش بتها را کنار گذاشتیم.
دستی که شد آشفته ات از دست خدا را
ای دست خدا جز تو بکس عهد نبستیم
هوش مصنوعی: دست تو که به هم ریخته از تاثیر خداست، ای دست خدا، ما هیچ عهد و پیمانی با کس دیگری نبستهایم.
بوسیدن درگاه تو گردست رسم نیست
عمری بدرشاه خراسان بنشستیم
هوش مصنوعی: بوسیدن در آستان تو عادت ما نیست، ما سالها در کنار شاه خراسان زندگی کردیم.
گر رشته امید گسستیم زآفاق
از جان و دل آن رشته در این سلسله بستیم
هوش مصنوعی: اگر رشتهی امید ما از آسمانها قطع شده باشد، با تمام وجود و دل و جانمان آن را در این زنجیره به هم پیوند دادهایم.

آشفتهٔ شیرازی