گنجور

شمارهٔ ۷۵۱

من عاشق بتانم و این کار می‌کنم
بر کار عاشقان ز چه انکار می‌کنم
گر عندلیب راست به گل هفته حدیث
من عمر صرف آن گل‌رخسار می‌کنم
من مرغ وحشی و به کسم هیچ انس نیست
خود را به دام عشق گرفتار می‌کنم
پروانه‌ام گریز ندارم ز روی شمع
می‌سوزم و دو دیده به دیدار می‌کنم
هرچ افتد به دست اگر سر و گر که جان
می‌گیریم و نثار ره یار می‌کنم
هرگه که تلخ می‌شودم کام از فراق
ذکر لب و دهان تو تکرار می‌کنم
عشق تو آتشی به نهان زد به جان من
بر من مگیر خرده گر اظهار می‌کنم
آشفته ما و حلقه زنار زلف دوست
بس سبحه‌ها که بر سر زنار می‌کنم
از منجنیق چرخ گر آمد هزار سنگ
جا در پناه خانه خمار می‌کنم
می‌گیرم از علی دو سه جام از شراب عشق
سرمست جا به مخزن اسرار می‌کنم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من عاشق بتانم و این کار می‌کنم
بر کار عاشقان ز چه انکار می‌کنم
هوش مصنوعی: من به معشوقان خود عشق می‌ورزم و این عشق را با افتخار به نمایش می‌گذارم، بدون آنکه بخواهم پنهانش کنم یا از آن دوری کنم.
گر عندلیب راست به گل هفته حدیث
من عمر صرف آن گل‌رخسار می‌کنم
هوش مصنوعی: اگر بلبل راست بگوید به گل، من تمام عمر خود را صرف صحبت درباره آن صورت زیبای او می‌کنم.
من مرغ وحشی و به کسم هیچ انس نیست
خود را به دام عشق گرفتار می‌کنم
هوش مصنوعی: من یک پرنده آزاد هستم و هیچ ارتباطی با دیگران ندارم، اما خود را در عشق به دام می‌اندازم.
پروانه‌ام گریز ندارم ز روی شمع
می‌سوزم و دو دیده به دیدار می‌کنم
هوش مصنوعی: من یک پروانه‌ام که نمی‌توانم از شمع دور شوم. در حالی که می‌سوزم، به دیدار آن نگاه می‌کنم.
هرچ افتد به دست اگر سر و گر که جان
می‌گیریم و نثار ره یار می‌کنم
هوش مصنوعی: هر چه که بر ما بگذرد، چه سرنوشت خوب باشد و چه بد، ما جان‌مان را فدای راه دوست می‌کنیم.
هرگه که تلخ می‌شودم کام از فراق
ذکر لب و دهان تو تکرار می‌کنم
هوش مصنوعی: هر زمانی که طعم تلخی فراق را احساس می‌کنم، یاد لب‌ها و دهان تو را در ذهنم مرور می‌کنم.
عشق تو آتشی به نهان زد به جان من
بر من مگیر خرده گر اظهار می‌کنم
هوش مصنوعی: عشق تو به طور پنهانی در جان من آتشی برافروخته است. اگر بیان می‌کنم، از من گله نکن.
آشفته ما و حلقه زنار زلف دوست
بس سبحه‌ها که بر سر زنار می‌کنم
هوش مصنوعی: ما از محبت و دلدادگی به دوست به شدت پریشان و گیج هستیم. هرچقدر هم که تلاش می‌کنیم و ذکر و دعا می‌خوانیم، باز هم نمی‌توانیم از حضور او فاصله بگیریم و همیشه در فکر و ذکر او هستیم.
از منجنیق چرخ گر آمد هزار سنگ
جا در پناه خانه خمار می‌کنم
هوش مصنوعی: اگر هزار سنگ از منجنیق به سوی ما پرتاب شود، من در پناه خانه خود، به آرامی نوشیدنی می‌نوشم.
می‌گیرم از علی دو سه جام از شراب عشق
سرمست جا به مخزن اسرار می‌کنم
هوش مصنوعی: من از علی چند جام عشق می‌نوشم و سرمست می‌شوم و سپس به مخزن اسرار می‌روم.