گنجور

شمارهٔ ۷۵

شدم به مژده وصلت امیدوار امشب
به عکس هجر توام کرده سوگوار امشب
ز اشک و آه کران تا کران گرفت دلم
به این سپاه کنم با تو کارزار امشب
برای دیدن رویت اگرچه مرد رقیب
بیا ببین که به مردم هزار بار امشب
ز خون دل می صافم به ساغر است ولی
شراب غیر به تو گشته سازگار امشب
به موج آمده سیلاب چشم در کویش
بیا رقیب و از این بحر کن کنار امشب
چو گرد از سر کویش رسیده‌ام یعقوب
سراغ یوسف خود گیر از این غبار امشب
نیامدی چو به بالین مرا برای علاج
بیا طبیب زمانیم بر مزار امشب
قرارگاه رقیب است زلفش آشفته
مجو قرار این جان بی‌قرار امشب
ندیده‌ایم زامکان یکی نظیر علی
ز ممکنات گسستیم پود و تار امشب
حجاب نه توی گردون ز آه خواهم سوخت
اگر که برفکند پرده، پرده‌دار امشب

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شدم به مژده وصلت امیدوار امشب
به عکس هجر توام کرده سوگوار امشب
هوش مصنوعی: امشب با وعده پیوستنت دلخوش و امیدوار شدم، اما در عین حال به خاطر فاصله و جدایی از تو غمگین و اندوهناک هستم.
ز اشک و آه کران تا کران گرفت دلم
به این سپاه کنم با تو کارزار امشب
هوش مصنوعی: از اشک و آه من همه جا پر شده و دلم به خاطر این وضعیت به جنگ با تو می‌رود امشب.
برای دیدن رویت اگرچه مرد رقیب
بیا ببین که به مردم هزار بار امشب
هوش مصنوعی: برای دیدن چهره‌ات، حتی اگر رقیب مردی بیفت، بیا و ببین که چه تعداد آدم امشب به تو چشم دوخته‌اند.
ز خون دل می صافم به ساغر است ولی
شراب غیر به تو گشته سازگار امشب
هوش مصنوعی: از دل زخمی‌ام، نوشیدنی را با درد خود زینت می‌زنم، اما امشب دیگر هیچ شرابی جز تو برایم خوشایند نیست.
به موج آمده سیلاب چشم در کویش
بیا رقیب و از این بحر کن کنار امشب
هوش مصنوعی: به سوی کوی محبوب، اشک چشم مانند طوفانی در حال حرکت است. بیا ای رقیب و امشب از این جریان پر آشوب فاصله بگیر.
چو گرد از سر کویش رسیده‌ام یعقوب
سراغ یوسف خود گیر از این غبار امشب
هوش مصنوعی: وقتی که از دور چهره‌اش را دیدم، مانند یعقوبی هستم که به دنبال یوسف خود می‌گردم. از این غبار و گرد و غبار که اطرافم را فرا گرفته، به یاد او هستم.
نیامدی چو به بالین مرا برای علاج
بیا طبیب زمانیم بر مزار امشب
هوش مصنوعی: نیامدی تا کناری من بیایی، حالا بیا و به دردم درمانی بده. امشب من در خاک آرام گرفته‌ام و تو پزشک زمانه‌ام هستی.
قرارگاه رقیب است زلفش آشفته
مجو قرار این جان بی‌قرار امشب
هوش مصنوعی: موهای رقیب به هم ریخته و بی‌نظم است، پس برای این جان پرتنش و بی‌قرار امشب آرامشی را جستجو نکن.
ندیده‌ایم زامکان یکی نظیر علی
ز ممکنات گسستیم پود و تار امشب
هوش مصنوعی: ما در توانایی‌های انسانی، نظیری مانند علی را ندیده‌ایم. امشب، ما از این دنیای مادی و الگوهایش جدا شده‌ایم.
حجاب نه توی گردون ز آه خواهم سوخت
اگر که برفکند پرده، پرده‌دار امشب
هوش مصنوعی: اگر پرده‌دار امشب پرده را کنار بزند، من از درد و اندوهی که در دل دارم می‌سوزم. حجاب و پوشش‌های آسمانی نمی‌توانند مانع اشک‌های من شوند.