شمارهٔ ۷۴۴
من آن نیم که بجز بار عشق یار کشم
نیم حمول که جز بار دوست بار کشم
کناره جوی شوم من زباغ کون و مکان
مگر چو جو قد سرو تو در کنار کشم
قرار ما ز ازل نیست غیر جان بازی
گمان مدار که من دست از این قرار کشم
نه مردیست گریزان شدن زعرصه عشق
زنی زسر بنهم بار مرد وار کشم
من و تحمل در جور مدعی حاشا
جفای مدعیان از برای یار کشم
چو دست میدهدم نشئه محبت دوست
چه حاجتست که درد سر خمار کشم
گل وصالش آشفته چون بدست افتاد
سزد بباغ اگر منتی زخار کشم
بآان امید که تازد بخاک من روزی
هزار منت از آن ترک شهسوار کشم
اگر غبار در مرتضی بیارد باد
به چشم یک دو سه میلی از آن غبار کشم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من آن نیم که بجز بار عشق یار کشم
نیم حمول که جز بار دوست بار کشم
هوش مصنوعی: من کسی نیستم که غیر از عشق محبوبم چیزی را به دوش بکشم و نمیتوانم بار دیگری را جز بار دوستی او تحمل کنم.
کناره جوی شوم من زباغ کون و مکان
مگر چو جو قد سرو تو در کنار کشم
هوش مصنوعی: من از باغ دنیا و همه چیزهای مادی دور میشوم، مگر اینکه بتوانم مثل جویبار کنار سرو تو قرار بگیرم.
قرار ما ز ازل نیست غیر جان بازی
گمان مدار که من دست از این قرار کشم
هوش مصنوعی: ما از ابتدا با هم توافق کردهایم که تنها بازی کردن با جانهایمان مهم است؛ فکر نکن که ممکن است از این توافق بیرون بروم.
نه مردیست گریزان شدن زعرصه عشق
زنی زسر بنهم بار مرد وار کشم
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به احساسات عمیق خود در مورد عشق اشاره میکند. او بیان میکند که از عشق فرار نمیکند و به جای اینکه از چالشها و دشواریهای عشق دوری کند، تصمیم دارد با شجاعت و با اراده در این مسیر قدم بگذارد و بار مسئولیت را با قدرت به دوش بکشد. این نشاندهنده وفاداری و تعهد او به عشق است.
من و تحمل در جور مدعی حاشا
جفای مدعیان از برای یار کشم
هوش مصنوعی: من به خاطر محبوبم، سختیها و بیرحمیهای مدعیان را تحمل میکنم و به آنها شکایت نمیکنم.
چو دست میدهدم نشئه محبت دوست
چه حاجتست که درد سر خمار کشم
هوش مصنوعی: وقتی که دست محبت دوست را میگیرم و شوق او در من آشکار میشود، دیگر چه نیازی به تحمل درد و رنج ناشی از خماری است؟
گل وصالش آشفته چون بدست افتاد
سزد بباغ اگر منتی زخار کشم
هوش مصنوعی: وقتی که گل وصالش به دستم رسید، طبیعی است که در باغ بخواهم از زحمتهایم قدردانی کنم.
بآان امید که تازد بخاک من روزی
هزار منت از آن ترک شهسوار کشم
هوش مصنوعی: با امید به اینکه روزی آن جوان زیبای سوار، هزاران بار به خاطر من بر روی زمین بیفتد.
اگر غبار در مرتضی بیارد باد
به چشم یک دو سه میلی از آن غبار کشم
هوش مصنوعی: اگر باد غباری به سمت مرتضی بیاورد، من این غبار را به چشم میکشم و در حد یک یا دو میلی از آن را برمیدارم.