گنجور

شمارهٔ ۷۳۹

زاهد شهر نیم تا به تو تزویر کنم
عاشقم عاشق با عشق چه تدبیر کنم
گوشمالم دهی ای عشق بتان همچون چنگ
که چو بربط همه شب ناله بم و زیر کنم
منکه دانم که کند گنج بویرانه مکان
دل ویرانه خود بهر چه تعمیر کنم
گفت ترک تو مرا ملک ستان شاید گفت
دو جهانی بیکی تجربه تسخیر کنم
چون نسیمم بکف افتد اگر آن زلف سیاه
مو بمو شرح پریشانی تقریر کنم
گفت آهم من اگر برق جهان سوز شوم
عجب است ار به دلی سنگین تأثیر کنم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زاهد شهر نیم تا به تو تزویر کنم
عاشقم عاشق با عشق چه تدبیر کنم
هوش مصنوعی: زاهد شهر ناتوان است و من برای تو نقشه می‌کشم. من عاشق هستم و نمی‌دانم با عشق چه کار کنم.
گوشمالم دهی ای عشق بتان همچون چنگ
که چو بربط همه شب ناله بم و زیر کنم
هوش مصنوعی: ای عشق، مانند چنگ مرا سرزنش کن، مانند بربط که در تمام شب ناله می‌زند و به سمت پایین کشیده می‌شود.
منکه دانم که کند گنج بویرانه مکان
دل ویرانه خود بهر چه تعمیر کنم
هوش مصنوعی: من که می‌دانم جایی که گنج وجود دارد، دل و روح من خراب است. پس چرا باید تلاش کنم تا آن را درست کنم؟
گفت ترک تو مرا ملک ستان شاید گفت
دو جهانی بیکی تجربه تسخیر کنم
هوش مصنوعی: گفتن ترک تو به من پادشاهی می‌دهد، شاید بتوانم با یک تجربه، هر دو جهان را تسخیر کنم.
چون نسیمم بکف افتد اگر آن زلف سیاه
مو بمو شرح پریشانی تقریر کنم
هوش مصنوعی: اگر نسیم به دستانم بیفتد، می‌توانم با آن زلف سیاه تو، داستان پریشانی‌ام را روایت کنم.
گفت آهم من اگر برق جهان سوز شوم
عجب است ار به دلی سنگین تأثیر کنم
هوش مصنوعی: اگر من مانند آتش سوزان و شعله‌ور باشم، عجیب نیست اگر بتوانم بر دل‌های سنگین تأثیر بگذارم.