شمارهٔ ۷۲۵
شکایت از خم زلفین یار چون گویم
که من ملازم چوگان موی چو گویم
مباد آنکه رسد نام تو بگوش رقیب
زاشتیاق تو دیگر سخن نمیگویم
بآن رسیده که زخم درون شود بهبود
بزن تو تیر دیگر زآن کمان ابرویم
مرا به بتکده ای برهمن مخوان دیگر
که من غلام در مهوشان بت رویم
اگر چه سلسله از آهن است قیدی نیست
که من مقید ترکان سلسله مویم
تعلقی است مرا با کمند زلفینش
که هر طرف که روم میکشد بآن سویم
مگو که از چه چو دیوانه دشت پیمائی
بجهد بادیه از شوق کعبه مپیویم
بهر دری نتوان سود روی عجز و نیاز
زخاک کوی مغان آب میخورد رویم
مگر نه این ظلماتست و شد سکندر گم
بچین زلف تو بیهوده دل چرا جویم
نسوخته دل مسلم بهندوان از چیست
بسوخت آتش آن خالهای هندویم
اگر چه چشمه خضرم برایگان بدهند
که خاک پای تو را من زرخ نمیشویم
مخوان بباغ بهشتم میار گل پیشم
که با وجود تو دیگر گلی نمی بویم
بآفتاب بگفتم که تو در آن کوی
بگفت زآینه داران طلعت اویم
اگر چه بستری از گل نهم بشام فراق
شود چو خار مغیلان بزیر پهلویم
مرا که خاک شدم ازوفا در آن سر کوی
چگونه صرصر قهرت برد از آن کویم
چه جای آن رخ و قد است چشم آشفته
چه حاجتست گل و سرو بر لب جویم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شکایت از خم زلفین یار چون گویم
که من ملازم چوگان موی چو گویم
هوش مصنوعی: چطور میتوانم از زلفهای معشوق شکایت کنم، در حالی که خودم در دام آنها گرفتارم و مانند یک بازیکن چوگان، همیشه در میدان بازیشان هستم؟
مباد آنکه رسد نام تو بگوش رقیب
زاشتیاق تو دیگر سخن نمیگویم
هوش مصنوعی: نمیخواهم نامت به گوش رقیب برسد، زیرا به عشق تو دیگر حرفی نمیزنم.
بآن رسیده که زخم درون شود بهبود
بزن تو تیر دیگر زآن کمان ابرویم
هوش مصنوعی: به جایی رسیدهام که درد درونم رو به بهبودی است، پس تو یک تیر دیگر از کمان ابروی من بزن.
مرا به بتکده ای برهمن مخوان دیگر
که من غلام در مهوشان بت رویم
هوش مصنوعی: دیگر مرا به معبدی که جای پرستش بتهاست دعوت نکن، زیرا من اکنون تحت تأثیر زیباییهای شما قرار گرفتهام و فقط به سمت شما میروم.
اگر چه سلسله از آهن است قیدی نیست
که من مقید ترکان سلسله مویم
هوش مصنوعی: اگرچه زنجیرهایی از آهن وجود دارند، اما من به هیچ دلیلی محدود نیستم، زیرا به طور خاص به زیبایی و ظرافت موهای یک دختر ترک وابستهام.
تعلقی است مرا با کمند زلفینش
که هر طرف که روم میکشد بآن سویم
هوش مصنوعی: من با گیسوانش ارتباطی دارم که هر کجا که بروم، مرا به سمت خودش میکشاند.
مگو که از چه چو دیوانه دشت پیمائی
بجهد بادیه از شوق کعبه مپیویم
هوش مصنوعی: نگو که چرا مانند یک دیوانه در بیابان قدم میزنم، زیرا به خاطر عشق به کعبه از راه خود منحرف میشوم.
بهر دری نتوان سود روی عجز و نیاز
زخاک کوی مغان آب میخورد رویم
هوش مصنوعی: برای دست یافتن به دریا نمیتوان بر داشتههای ناتوان و نیازمند خود تکیه کرد، باید از خاک و ریشههای اصلیام که در نزد مغان است، آبوهوای بهتری بیابم.
مگر نه این ظلماتست و شد سکندر گم
بچین زلف تو بیهوده دل چرا جویم
هوش مصنوعی: آیا جز این نیست که در تاریکیها سکندر نیز گم شده است؟ چرا در این شرایط بیهوده دل خود را به دنبال زلف تو بگردم؟
نسوخته دل مسلم بهندوان از چیست
بسوخت آتش آن خالهای هندویم
هوش مصنوعی: دل مسلم به دلیل چه چیز نسوخته است؟ آتش آن خالهای هندوست که میسوزاند.
اگر چه چشمه خضرم برایگان بدهند
که خاک پای تو را من زرخ نمیشویم
هوش مصنوعی: اگرچه به من چشمهای سبز و زنده تعارف کنند، اما من حاضرم هیچ چیز نداشته باشم و خاک پایت را با آن شستشو ندهم.
مخوان بباغ بهشتم میار گل پیشم
که با وجود تو دیگر گلی نمی بویم
هوش مصنوعی: باغ بهشت را نخوان و گل را پیش من نیاور، زیرا با حضور تو دیگر هیچ گلی را نمیخواهم.
بآفتاب بگفتم که تو در آن کوی
بگفت زآینه داران طلعت اویم
هوش مصنوعی: به خورشید گفتم که تو در آن مکان حرفی ز من نزن. او در پاسخ گفت که من نماینده زیبایی او هستم.
اگر چه بستری از گل نهم بشام فراق
شود چو خار مغیلان بزیر پهلویم
هوش مصنوعی: اگرچه برای شب جدایی، تختی از گل فراهم کنم، اما باز هم مانند خار مغیلان، زیر دلم نشسته و آزارم میدهد.
مرا که خاک شدم ازوفا در آن سر کوی
چگونه صرصر قهرت برد از آن کویم
هوش مصنوعی: من که به خاطر وفا و عشق به عشق و یارم خاک شدم، چگونه میتوانم از شدت قهرت و خشم تو دور شوم و این سرزمین را ترک کنم؟
چه جای آن رخ و قد است چشم آشفته
چه حاجتست گل و سرو بر لب جویم
هوش مصنوعی: منظور این است که زیبایی و جذابیت چهره و قامت را در برابر نگرانیها و آشفتگیهای زندگی نمیتوان نادیده گرفت. همچنین، دیگر نیازی نیست به دنبال جمال و زیبایی در طبیعت بگردم، چرا که دلم به عشق و احساسات وابسته است.