شمارهٔ ۷۲۳
شبی که بی تو بود شمع برنیفروزم
که خود چو شمع بسوزم که تا رسد روزم
گر از کمان ملامت زنند صد تیرم
گمان مبر که زروی تو دیده بردوزم
مباد یاد سر زلف تو رود زسرم
بدیده دو کشم گر چو شمع میسوزم
از آتش رخ مغبچه ای بخواهد سوخت
هزار خرمن تقوی اگر براندوزم
تو آب میزدی ای چشم تر بر آتش دل
خبر نداشتی از آه آتش افروزم
بزیر زلف شکن در شکن بناگوشت
نمود در شب یلدا صباح نوروزم
حدیث زلف تو آشفته میکند تحریر
چه شکرهاست در این شب زبخت فیروزم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شبی که بی تو بود شمع برنیفروزم
که خود چو شمع بسوزم که تا رسد روزم
هوش مصنوعی: هر شبی که تو در کنارم نیستی، شمعی را روشن نمیکنم، چون خودم به تنهایی مانند شمعی میسوزم تا روز به من برسد.
گر از کمان ملامت زنند صد تیرم
گمان مبر که زروی تو دیده بردوزم
هوش مصنوعی: اگر از کمان انتقاد، صد تیر به من بزنند، تصور نکن که من از تو چشم میپوشم.
مباد یاد سر زلف تو رود زسرم
بدیده دو کشم گر چو شمع میسوزم
هوش مصنوعی: نمیخواهم یاد موهای تو از ذهنم برود، حتی اگر مثل شمع بسوزم و اشک بریزم.
از آتش رخ مغبچه ای بخواهد سوخت
هزار خرمن تقوی اگر براندوزم
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و جذابیت چهره یک دختر اشاره میکند که میتواند باعث از بین رفتن بسیاری از فضیلتها و نیکیها شود. او بیان میکند که حتی اگر هزاران قدر و ارزش معنوی در دل داشته باشد، زیبایی و دلربایی آن دختر میتواند همه چیز را تحتالشعاع قرار دهد و عقل و تقوا را به آتش کشد.
تو آب میزدی ای چشم تر بر آتش دل
خبر نداشتی از آه آتش افروزم
هوش مصنوعی: ای چشمان گریان، تو فقط بر روی آتش دل نگریستی و از سوزشهای درونم آگاهی نداشتی.
بزیر زلف شکن در شکن بناگوشت
نمود در شب یلدا صباح نوروزم
هوش مصنوعی: زیر زلف زیبای تو، چهرهات در شب یلدا همچون روز نوروز درخشان شده است.
حدیث زلف تو آشفته میکند تحریر
چه شکرهاست در این شب زبخت فیروزم
هوش مصنوعی: این ابراز احساسات شاعرانه به زیبایی زلف محبوب اشاره دارد که باعث بیقراری و آشفتگی میشود. شب خوشبختی شاعر در این اشاره به وجود عشق و زیبایی محبوبش پر از شکر و شیرینی است.